529
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

در مجموع، لغت‏شناسان، صبر را به معنای حبس کردن و امساک نمودن در تنگناها می‏دانند.

امّا دانشمندان اسلامی در تعریف صبر، بیان‏های متفاوت، امّا هماهنگی دارند. محقّق طوسی، صبر را حبس کردن نفس از جَزَع نمودن هنگام ناخوشایندها تعریف می‏کند که باعث می‏شود باطن انسان از اضطراب، زبان از شکایت و دیگر اعضای بدن از حرکت‏های غیر متعارف، باز داشته شود.۱

راغب پس از بیان تعریف لغوی، صبر را حبس کردن نفس بر انجام دادن یا ترک کردن آنچه عقل و شرع اقتضا می‏کنند، می‏داند. البته وی صبر را مفهومی عام می‏داند که مفاهیم دیگر، از آن تولید می‏شوند؛ ادعایی که چندان صحیح به نظر نمی‏رسد.۲ غزالی، صبر را عبارت از پایداری انگیزه‏های دینی در مقابل انگیزه‏های نفسانی می‏داند.۳ علّامه مجلسی، صبر را نیرویی می‏داند که نفس را به حبس کردن نفس بر امور سخت و رعایت کردن آنچه شرع می‏خواهد، وامی‏دارد.۴ از نظر علّامه طباطبایی رحمه الله، صبر، عاملی برای حفظ نظام روانی ـ

1.. الصبرُ حبسُ النفسِ عَن الجَزَعِ عِندَ المَکرُوهِ، وهُو یمنَعُ الباطِنُ عَن الاضطِرابِ، واللسانُ عَن الشِکایةِ، والأَعضاءُ عَن الحَرَکاتِ غَیرِ المُعتادَةِ (بحار الأنوار، ج۶۸،ص۶۸).

2.. الصبرُ حَبسُ النفسِ عَلَى ما یقتَضِیهِ العقلُ أو الشَرعُ أو عَمَّا یقتَضِیان حَبسَها عنه، فالصبرُ لفظٌ عامٌ ورُبَّما خُولِفَ بَینَ أسمائِهِ بِحسبِ اختلافِ مَواقِعِهِ فإن کانَ حَبسُ النفسِ لِمُصیبَةٍ سُمِّی صبراً لاغیرَ ویضَادُّهُ الجزعُ ، وإن کانَ فی محارَبَةٍ سُمِّی شَجاعَةً ویضادُّهُ الجُبنُ ، وإن کانَ فی نائِبَةٍ مُضجِرَةٍ سُمِّی رَحبَ الصدرِ ویضادُّهُ الضَجرُ، وإن کان فی إمساک الکلامِ سُمِّی کتماناً ویضادُّهُ المُذِلُّ (مفردات الفاظ القرآن، ص ۴۷۴).

3.. الصبرُ عِبارَةٌ عَن ثُباتِ باعِثِ الدینِ فی مُقابَلَةِ باعثِ الشهوةِ فإن ثَبَتَ حتى قَهَرَه واستَمَرَّ عَلَى مُخالَفَةِ الشهوَةِ فَقَد نَصَرَهُ حِزبُ اللّهِ والتحق بالصابرین وإن تَخاذَلَ وضَعُفَ عَن الشهوةِ ولم یصبِر فی دَفعِها التحقَ بأشیاعِ الشیاطینَ (المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۱۱۱).

4.. إنَّ الانسانَ ما دامَ فِی تلک النَشأةِ هو موردٌ لِلمصائبِ والآفاتِ، ومحلٌ لِلحوادث والنوائبِ والعاهاتِ، ومُبتَلًى بِتَحَمُّلِ الأذى مِن بَنِی نوعِه فی المعاملاتِ، ومُکلَّفٌ بِفعلِ الطاعاتِ، وترک المَنهیاتِ والمُشتَهیاتِ وکلُّ ذلک ثَقیلٌ عَلى النفسِ لا تَشتَهیهَا بِطَبعِها، فلابدَّ مِن أن تکونَ فیه قوةٌ ثابتةٌ وملکةٌ راسخةٌ بِها یقتَدِرُ عَلى حَبسِ النَفسِ عَلى هذهِ الأُمورِ الشاقةِ، ورِعایةُ ما یوافِقُ الشرعَ والعقلَ فِیها، وترک الجَزَعِ والانتقامِ، وسائرُ ما ینافی الآدابَ المُستَحسنَةَ المَرضیةَ عقلاً وشرعاً، وهِی المُسَمَّاةُ بِالصبرِ (بحار الأنوار، ج۶۸، ص ۶۸ ـ ۶۹).


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
528

ایمانْ ناسازگار است و در نتیجه، هم ایمان از دست می‏رود و هم کارها سامان نمی‏یابد.

تعریف صبر

خلیل فراهیدی، صبر را به ضدّ جَزَع معنا کرده است.۱ ابن اثیر نیز اصل صبر را حبس کردن می‏داند و معتقد است از آن جهت روزه را صبر نامیده‏اند که فرد، نفس خود را از خوراک و نوشاب و نکاح، حبس می‏کند و «قتلِ صبری» را نیز آن می‏داند که فرد را حبس می‏کردند تا بمیرد.۲ جوهری به گونه‏ای شفاف‏تر، صبر را حبس کردن نفس از بی‏تابی نمودن، معنا کرده و در بیان کاربردهای آن، معتقد است وقتی کسی می‏گوید: «صبرته أنا» یعنی او را حبس کردم و وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرماید: «اصبروا الصابر»؛ یعنی حبس کنید کسی را که مقتول را حبس کرده بود.۳ ابن فارس، معنای اصلی صبر را حبس کردن می‏داند۴ و راغب با بیانی روشن‏تر، آن را به امساک در تنگنا معنا کرده است.۵ زمخشری نیز صبر را به معنای حبس کردن دانسته و دو حوزه مهم کاربرد آن را خوشایندها و ناخوشایندها می‏داند.۶ طریحی نیز صبر را حبس کردن نفس از اظهار جَزَع معنا کرده است.۷

1.. الصَّبْر: نقیض الجَزَع (العین، ج ۷ ص ۱۱۵).

2.. و أصل‏ الصَّبْر: الحبس، فسمّی الصوم‏ صَبْراً لما فیه من حبس النّفس عن الطعام و الشّراب و النّکاح. و فیه‏ «أنه نهى عن قتل شی‏ء من الدّواب‏ صَبْراً» هو أن یمسک شی‏ء من ذوات الرّوح حیّاً ثم یرمى بشی‏ء حتى یموت (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج‏۳، ص ۷).

3.. الصَّبْرُ: حَبس النفس عن الجزع. ... و صَبَرْتُهُ‏ أنا: حبسْته. قال اللَّه تعالى: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ‏... فى حدیث النبى صلی الله علیه و آله‏ فى رجلٍ أمسک رجلًا و قتله آخرُ، قال: «اقتلوا القاتل و اصْبِرُوا الصَّابِرَ» أى احبسوا الذى حبسه للموت حتى یموت. و صَبَرْتُ‏ الرجل، إذا حَلَّفْتَهُ‏ صَبْراً أو قتلْتَه‏ صَبْراً. یقال: قُتِل فلان‏ صَبْراً و حَلَفَ‏ صَبْراً، إذا حُبِسَ على القتل حتى یقْتَلَ أو على الیمین حتى یحْلِفَ. و کذلک‏ أَصْبَرْتُ‏ الرجل بالألف، (الصحاح، ج ۲، ص ۷۰۶).

4.. ... اُصول ثلاثة: الأول الحبْس، و الثانى أعالى الشى‏ء، و الثالث جنسٌ من الحجارة. فالأول: الصَّبْر، و هو الحَبْس. یقال صبَرْتُ نفسى على ذلک الأمر، أى حبَسْتُها (معجم مقاییس اللغة، ج ۳، ص ۳۲۹).

5.. الصَّبْرُ: الإمساک فی ضیق، یقال: صَبَرْتُ الدّابّة: حبستها بلا علف... (مفردات، ص ۴۷۴).

6.. صَبَرْتُ على ما أکره. و صَبَرْتُ عمّا أُحبّ، ... و هو صَبِیر القوم: للذی یصبِر لهم و معهم فی أمورهم، ...و صَبَرْتُ نفسی على کذا: حبستها. و إنّه لیصبِرنی عن حاجتی أی یحبسنی. و استصبرَ الشی‏ءُ إذا اشتدَّ (اساس البلاغة، ج ۱، ص ۳۴۶).

7.. الصَّابِرُون جمع صَابِر من الصَّبْرِ و هو حبس النفس عن إظهار الجزع. و عن بعض الأعلام: الصَّبْرُ حبس النفس على المکروه امتثالاً لأمر اللّه تعالى (مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۵۷).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64551
صفحه از 839
پرینت  ارسال به