51
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

«سعادت تام» می‏دانند. آنها نیز معتقدند که در دنیا سعادت تام (درجه نهایی سعادت) حاصل نمی‏شود؛ زیرا درد و رنج و حسرت و حرمان، وجود دارد و سعادت را این دانسته‏اند که انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش‏» دست یابد و بالاترین مرتبه فضیلت این است که افعال انسان، الهی و خیرِ محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این، خیر محض است که غایتی لنفسه است.۱

سه. روان‏شناسان

داینر، لوکاس۲ و اوشی،۳ در کتاب راه‏نمای روان‏شناسی مثبت‏گرا ۴ بیان می‏دارند که از زمان‏های بسیار دور، همیشه این سؤال مطرح بوده که «چه چیزی باعث خوش‏بختی و بهزیستی می‏شود؟». هر یک از پژوهشگرانی که در این حیطه به کار پرداخته‏اند، عوامل و ابعاد خاصی، معرّفی کرده‏اند که هر فردی که واجد این ویژگی‏ها و ابعاد باشد، دارای نسبتی از «بهزیستی روانی»۵ است. در طول تاریخ، فلاسفه و رهبران مذهبی، عقیده داشتند که داشتن عشق و معرفت و عدم دلبستگی به دنیا، مؤلّفه اساسی یک زندگی پُربار و رضایت‏بخش را تشکیل می‏دهند. با این وجود، سودگرایانی چون جرمی بنتام،۶ معتقدند که وجود لذّت و نبود درد، ویژگیِ تعریف کننده یک زندگی خوب هستند. لذا می‏توان سودگرایان را اندیشمندان پیش‏گام در تحقیقات مربوط به بهزیستی دانست که بر لذّت‏ها و دردهای هیجانی، ذهنی و بدنی‏ای که فرد تجربه می‏کند، تمرکز داشتند. هر چند ویژگی‏های اساسی دیگری برای تعیین شاد بودن یک فرد وجود دارند، امّا فردی با احساس شادیِ فراوان، یک مؤلّفه کلیدی برای داشتن زندگی خوب را در اختیار دارد.

در اوایل قرن بیستم بود که مطالعات تجربی در زمینه بهزیستیِ روانی شکل گرفتند. در ​

1.. فتحعلی، ۱۳۷۴، ص۴۴.

2.. Lucas, R, E.

3.. Oishi, S.

4.. Diener., Lucas., oishi(۲۰۰۲).

5.. Subjectiv Well ـ being.

6.. Bentham, J.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
50

جهان عقل صعود می‏کند و به هر چیز، دانا می‏شود و این، سعادت کامل است.

او راه رسیدن به کمال و معرفت و در نتیجه، ‏سعادت را فضیلتمند شدن و تزکیه نفس‏ می‏داند و فضایل را به چهار نوع تقسیم می‏کند: حکمت، شجاعت، عفّت و عدل، و فضیلت ‏واقعی را حدّ وسط بین افراط و تفریط می‏داند. او نفس انسان را نوری از انوار باری تعالی ‏می‏داند که چون از تن و شهوت فاصله گیرد، به ‏هر آنچه در جهان است، آگاه می‏شود و هیچ‏ چیزی از او پنهان نمی‏مانَد.

معلّم ثانی، فارابی نیز غایت قُصویٰ و سعادت انسان را کمال معرفت نظری می‏داند و چون علم تجربی را جزئی از علم نظری به حساب می‏آوَرَد، کمال آن را نیز جزئی از کمال علم نظری می‏داند.

فارابی، راه رسیدن به سعادت را داشتن ملکات اخلاقی می‏داند و خُلق نیکو را اعتدال و میانه‏روی، و یا حدّ وسط افراط و تفریط بر می‏شمرد و می‏گوید: وقتی انسان، اعمال صالح را تکرار کرد و انجام‏دادن آنها برای او عادت شد، خُلق نیکو به دست می‏آید. در نظر ایشان لذّت‏ها دو دسته‏اند: محسوس و غیرمحسوس. انسان چون به محسوساتْ آشناتر است و آنها را بهتر درک می‏کند و آسان‏تر به آنها می‏رسد، گمان می‏کندکه لذّت‏های محسوس، غایت اوست.

غزالی نیز سعادت انسان را معرفت می‏دانست؛ ولی معرفتی خاص. او سعادت هر موجودی را در چیزی می‏دید که از آن لذّت می‏بُرد و لذّت هر موجودی را در چیزی می‏دید که موافق و مقتضای طبع او باشد. وی معتقد بود که اقتضای طبع هر موجودی، غایتی است که برای آن آفریده شده است. پس اگر موجودی به غایت آفرینش خود دست یابد، به سعادت خود رسیده است. در نظر او غایت آفرینش انسان، «شناخت خدا» است. غزالی، استفاده از لذّات مادی و بهره‏مندی ‏از آن را به شرط آن‏که در حدّ اعتدال و در راستای ‏سعادت باشد، جایز می‏داند؛ ولی چون عقل را از تشخیص حدّ اعتدال ‏و آنچه ضامن سعادت اوست ناتوان می‏داند، می‏گوید تنها راه، این است که زمام اختیار را به دست بصیرترین خلق ـ‏ که پیامبر خداصلی الله علیه و آله است ـ‏ بدهیم و تنها راه رسیدن به سعادت، پیروی از شریعت است.

خواجه نصیر طوسی و ابن مسکویه رازی، سعادت را دارای مراتبی می‏دانند که پایین‏ترین آن، مربوط به حیات مادّی ‏انسان، و والاترین مرتبه آن، مربوط به آخرت است که آن را ​

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64697
صفحه از 839
پرینت  ارسال به