بحثِ «مصداقشناسی» است.
مراد از مصداقها، امکانات لازم برای رسیدن به شادکامی است. سعادت، موفقیت و شادکامی انسان به معنای واقعی آن، نیازمند اموری است تا آن را تحقّق بخشد. این امور، جزء نیازهای انسان به شمار میروند. واقعیت این است که شادکامی به اموری نیازمند است (نیازها) که اگر برآورده شوند، امکان تحقّق آن را فراهم میآورند (امکانات). از این رو، امکاناتی را که فرد از آن برخوردار است، «داشتههای زندگی» مینامیم؛ امّا نخستین نکته این است که داشتههای انسان را در چه حوزههایی باید جستجو کرد؟ و چه اموری برای انسان، «داشته» به شمار میروند؟ این از مباحث مهم در رضامندی است.
برخی به این جهت، نارضایتی کاذب دارند و نمیدانند که چه چیزهایی جزء داشتههای انسان به شمار میرود و آنها از آن برخوردارند. برخی نیز به این دلیل دچار رضامندی کاذب میشوند که نمیدانند چه چیزهایی جزء داشتهها به شمار میرود و آنها از آن محروم اند. اگر افراد به درستی از انواع داشتهها آگاه شوند، رضایتها و نارضایتیهای کاذب از میان میروند. از این رو، بازشناسیِ داشتههای زندگی انسان، نقش مهمی در تحقّق رضامندی صادق دارد.
در متون دینی، به دو گروه از آیات و روایات بر میخوریم که بیان کننده مصادیق داشتهها هستند که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
مصداقهای نعمت
در باره داشتههای زندگی، متون فراوانی وجود دارند که با واژههای گوناگون وارد شدهاند. این کلیدواژهها عبارت اند از: «نعمت»، «سعادت»، «عیش»، «راحت»، «خیر» و «غنا». به جهت فراوانی روایات و تداخل موضوعات در یکدیگر، نخست به بررسی روایات هر واژه میپردازیم و سپس آنها را طبقهبندی میکنیم.
یک. روایات نعمت
بخشی از این متون را باید در روایات «النعمة» جستجو کرد. در قرآن کریم تصریح شده که