فراوان، به خاطر کفران نعمت، دچار فلاکت و بدبختی شدند.۱ این یک واقعیت هستیشناختی است که کفران، موجب «از بین رفتن نعمت» و «فرود آمدن نقمت» میشود.۲ ناسپاسی، پدیده سرمستی را به ارمغان میآورد که در ادبیات دین از آن به عنوان «تَرَف» یاد میشود.۳ ترف نیز یکی از عوامل نابودی نعمت است.۴ بنا بر این، از اموری که شادکامی را به مخاطره میاندازد، واکنش منفی به موقعیت ناخوشایند است.
واکنش مثبت: شُکر
پیشتر گذشت که رضامندی در خوشایند، به سپاسگزاری از داشتهها ـ که در ادبیات دین، از آن به عنوان «شُکر» یاد میشود ـ تبدیل میگردد.
شُکر از جایگاه بلندی در فرهنگ اسلامی برخوردار است تا آن جا که از «جنود عقل» شمرده شده است۵ و این بدان معناست که سپاسگزاری، یکی از مؤلّفههای خردمندی است و بدون آن، عقل انسانْ کامل نیست. همچنین از شُکر به عنوان «مرز میان انسانیت و حیوانیت»، یاد شده است.۶ از سوی دیگر در روایات، پیوندی میان شُکر و ربوبیت برقرار شده و از قول خداوند متعال آمده که اگر انسان از خداوند به خاطر نعمتهایش تشکّر
1.. (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیة کانَتْ ءَامِنَة مُّطْمَئِنَّة یأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کلِّ مَکانٍ فَکفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَ قَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کانُواْ یصْنَعُونَ) (سورۀ نحل، آیۀ ۱۱۲).
2.. ر.ک: توسعۀ اقتصادی بر پایۀ قرآن و حدیث، ج۲، ص۷۸۲ (کفر النعمة).
3.. (وَ لاَ تَکونُواْ کالَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیرِهِم بَطَرًا وَ رِئَآءَ النَّاسِ وَ یصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِمَا یعْمَلُونَ مُحِیطٌ) (سورۀ انفال، آیۀ ۴۷).
(وَ کذلِک ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک فِی قَرْیة مِنْ نَذِیرٍ إلّا قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا آبَاءَنا عَلَى أُمَّة وَ إِنَّا عَلَى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ) (سورۀ زخرف، آیۀ ۲۳). نیز، ر.ک: سورۀ مؤمنون، آیۀ ۳۳ و ۶۴؛ سورۀ انبیا، آیۀ ۱۳؛ سورۀ هود، آیۀ ۱۱۶؛ سورۀ واقعه، آیۀ ۴۵؛ سورۀ اسرا، آیۀ ۱۶.
4.. ر.ک: توسعۀ اقتصادی بر پایۀ قرآن و حدیث، ج۲، ص۷۸۲ (البطر).
5.. امام الصّادق علیه السلام: والشکر وضده الکفران (الکافی، ج۱، ص۲۱، ح۱۴).
6.. امام زین العابدین علیه السلام: و کان من دعائه فی التحمید للّٰه عزّ و جلّ: وَالحَمدُللهِ الَّذی لَوحَبَسَ عَن عِبادِهِ مَعرِفَةِ حَمدِهِ عَلى ماأبلاهُم مِن مِنَنِهِ المُتَتابِعَةِ وأسبَغَ عَلَیهِم مِن نِعَمِهِ المُتظاهَرَةِ لَتَصَرَّفوا فی مِنَنِهِ فَلَمیَحمِدوهُ، وتَوَسَّعوا فی رِزقِهِ فَلَمیَشکُروهُ ولو کانوا کذلِکَ لَخَرَجوا مِن حُدودِ الاِنسانِیَّةِ إلَى حَدِّ البَهیمِیَّةِ فَکانوا کَما وَصَفَ فی مُحکَمِ کِتابِهِ (إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً) (الصحیفة السجادیة، ص۲۰، دعای ۱).