تفاوت وضع اقتصادی صدر اسلام با دورانهای پس از آن (مثلاً در زمان امام صادقعلیه السلام) مشاهده کرد. ممکن است در طول یک زندگی، سطح اقتصاد زندگی جامعه بالا رود که در این صورت، نیازها افزایش مییابند و حدّ کفایت نیز بالاتر خواهد رفت و یا ممکن است وضع اقتصادی پایین بیاید که در این صورت، نیازها کاهش مییابند و حدّ کفایت نیز پایینتر خواهد آمد. بنا بر این، مفهوم نیازها و حدّ کفایت، مفهومی شناور است، همچنان که مفاهیم دیگر نیز شناورند.
از نتایج این بحث آن است که مفهوم «توسعه دادن زندگی» نیز معنا میشود. در روایات اسلامی، در باره توسعه زندگی (در صورت امکان)، سفارش شده است. این، در نگاه نخست با حدّ کفایت، ناسازگار به نظر میآید و در ظاهر، به مفهوم کثرت، بیشتر نزدیک است؛ امّا با توجّه به معنای شناوری که حدّ کفایت دارد، توسعه نیز معنایی سازگار با دیگر مفاهیم مییابد. اگر حدّ کفایت، «نقطهای» میبود، سازگاریِ این مفاهیم با یکدیگر، ممکن نمیبود. پیامبر خداصلی الله علیه و آله در باره گذران دنیا میفرماید:
۰.یکفیک مِنها ما سَدَّ جَوعَتَک وواری عَورَتَک، فَإِن یکن بَیتٌ یکنُّک فَذاک، وإن تَکن دابَّةٌ تَرکبُها فَبَخ؛ فِلقُ الخُبزِ وماءُ الجَرِّ، وما بَعدَ ذلِک حِسابٌ عَلَیک أو عَذابٌ.۱
۰.از دنیا همان تو را بس است که گرسنگیات را رفع نماید و برهنگیات را بپوشاند. اگر خانه باشد و جایت دهد، نیکوست؛ و اگر چارپایی باشد و سواریات دهد، پسندیده است؛ و نیز نیمی نان و مَشکی آب؛ و هر چه بیش از این باشد، مایه مؤاخذه و عذاب توست.
بدیهی است که برآوردن نیازهای مادی، از حداقل تا حداکثر را شامل میشود، البته مشروط به این که به تجمّلگرایی کشیده نشود و با شأن فرد و اوضاع اجتماعی وی متناسب باشد.
دیدگاه اسلام
بررسیها نشان میدهد آنچه در روزی انسان مهم است، «کفایت» است. لذا اسلام، نه «کثرت» را میپذیرد و نه «قلّت» را. در روایات آمده که فراوانیِ روزی، موجب طغیان و بیهودگی (لهو)، و کمی آن، موجب بدبختی میشود و این هر دو با سعادت و شادکامی