مربوط به داشتهها و نعمتهای انسان است؛ امّا پرسشْ این است که فاعل احسان و انعام کیست و چه کسی به انسان احسان میکند و نعمت میدهد؟
پاسخ این که اگر تقدیر همه چیز به دست خداوند متعال است و اگر همو مالک همه چیز است، پس نعمتها و داشتههای زندگی نیز از آنِ خداوند است و از جانب او نصیب انسان شده است. از این رو، خداوند متعال، گذشته از نام مالک و مشابه آن، با صفت «مفضل» و «متفضّل» نیز توصیف شده است. قرآن کریم، نعمتها را فضل خداوند دانسته و از خداوند، به عنوان «صاحب فضل عظیم» یاد کرده است.۱ از این رو، وقتی پیامبر خداصلی الله علیه و آله با امری خوشایند رو به رو میشد، این گونه میستود: «الحَمدُ للهِ المُنعِمِ المُفضِلِ، الَّذی بِنِعمَتِهِ تَتِمُّ الصالِحاتُ».۲ در برخی دیگر از روایات ـ که بیشتر قالب دعا دارند ـ ، از این حقیقتْ با عنوان «بیده الخیر» تعبیر شده است.۳ از پیامبر خداصلی الله علیه و آله نقل شده است که برترین دعا در روز عرفه و برترین سخن من و پیامبران پیش از من این است:
۰.لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ ولَهُ الحَمدُ، یُحیِی ویُمیتُ وهُوَ حَیُّ لا یَموتُ، بِیدهِ الخَیرُ وهُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ....۴
۰.جز خدای یکتای بیشریک، معبودی نیست. فرمانروایی و ستایش، از آنِ اوست. زنده میکند و میمیرانَد و او زندهای است که نمیمیرد. خیر، در دست اوست و او بر هر چیزی تواناست....
این دعا را پیامبرصلی الله علیه و آله به امام علیعلیه السلام آموزش داده است. با این تعبیر، دعاهای بیشتری
1.. (وَاللّه ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ) (سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۷۴). نیز، ر.ک: سورۀ جمعه، آیۀ ۴؛ سورۀ حدید، آیۀ ۲۹؛ سورۀ أنفال، آیۀ ۲۹؛ سورۀ آلعمران، آیۀ ۷۳ و ۷۴.
2.. المصنّف، ابن أبی شیبة، ج۷، ص۹۰، ح۱.
3.. برای نمونه، در دعای افتتاح چنین آمده است: الحَمدُ لِلهِ الَّذی یَخْلُقُ ولَم یُخْلَق ویَرزُقُ ولا یُرزَقُ ویُطعِمُ ولا یُطعَمُ، ویُمیتُ الأَحیاءَ ویُحیِی المَوتی وهُوَ حَی لا یَمُوتُ، بِیدِهِ الخَیرُ وهُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ (الإقبال، ج۱ ص۱۳۸؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۰۸؛ مصباح المتهجّد، ص۵۷۷، ح۶۹۰؛ المصباح، کفعمی، ص۷۷۰؛ البلد الأمین، ص۱۹۳). هر چند این دعا از اهل بیت علیهم السلام روایت نشده است، امّا با عنایت به این که محمّد بن عثمان، یکی از نائبان خاصّ امام عصر ـ عجل اللّه تعالی فرجه ـ بوده، به احتمال قوی، این دعا را از ایشان اخذ کرده است.
4.. شُعب الإیمان، ج۳، ص۴۶۲، ح۴۰۷۲؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۵۷۲، ح۳۵۸۵.