لذّتبخش است؛ امّا میفرماید: گمان نکنید که این، مایه خیر برای آنان است: (وَلاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لّانفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ).۱ گناه نیز لذّتبخش است؛ امّا تباهی به بار میآورد و طاعت، سخت است؛ امّا سعادت و موفّقیت به ارمغان میآورد.۲
آنچه مهم است این که مرکز ثقل آموزههای اسلام، لذّت نیست؛ بلکه خیر و صلاح انسان است. این، رویکردی دیرین است که پیشینه آن به همه ادیان آسمانی و پیامبران الهی، باز میگردد.
این جاست که بحث معیار خیر و شر، مطرح میشود. کار نظام ارزیابی، معرّفی خیر و شر است. حتّی نظام ارزیابیِ خواستگرا نیز هر چند خیر اصیل را نمییابد، امّا ادّعای آن، این است که خیر را معرفی میکند. بنا بر این، معیار خیر و شر، متفاوت میشود. از این رو، اصلاح نظام ارزیابی، به اصلاح معیار خیر و شر باز میگردد. برای اصلاح نظام ارزیابی باید معیار اصیل خیر و شر را به دست آورد و بر اساس آن، به ارزیابیِ امور پرداخت. به همین جهت، این مسئله، مورد توجّه روایات قرار گرفته که در ادامه به آنها میپردازیم.
عاقبتاندیشی
ارزیابیِ خیرگرا، عاقبتْاندیش است، نه حالْاندیش. توضیح این که امور زندگی، یک حال دارد و یک آینده که در آن، پیامد امور نمایان میشود. ارزیابیِ خواستگرا، تنها به حال پدیدهها مینگرد و هر آنچه را که در زمان حال، خوشایند باشد، خیر معرّفی میکند و هر آنچه را که در زمان حال، ناخوشایند باشد، شر میداند. در حالی که خیر و شرّ واقعیِ پدیدهها، بر اساس آینده آنها رقم میخورد. از این رو، ارزیابیِ خیرگرا، آیندهاندیش است نه حالاندیش. آن احساس گذرا و ناپایداری که برای انسان پیش میآید و از چیزی خوشش میآید و با آن خو میگیرد، یا از چیزی بیزار و گریزان میشود، نشانه خیر و یا شر بودنِ آن نیست؛ بلکه ملاک خیر و شر بودنِ یک چیز، در نقش آن در آسایش ابدی و خوشبختی