باز داشته،۱ برای دومین بار، آن را تأکید نموده و مؤمنان را به استجابت خدا و فرستادهاش در پذیرفتن دعوت پیغمبرصلی الله علیه و آله سفارش میکند، و این تأکید را با بیان حقیقت امر و آن رکن واقعی ـ که تکیهگاه این دعوت است ـ انجام میدهد و بیان میدارد که حقیقت امر و رکن واقعی این دعوت، چیزی است که انسان را از پرتگاه فنا و هلاکتْ رهایی میدهد و زندهاش میکند:
۰.(یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ للّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکمْ لِمَا یُحْییکمْ.۲
۰.ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید).
مرحوم علّامه طباطبایی، در تبیین معنای حیات از منظر قرآن کریم، سه معنا یا مرتبه برای آن بیان میکند که عبارت اند از: حیات دنیوی، حیات اُخروی و حیات طیّبه. بر همین اساس، ایشان معتقد است که حیات در آیه شریف، نه به معنای نخست؛ بلکه به معنای دوم و سوم است. لذا تأکید میکند که برای آدمی، یک زندگی حقیقی وجود دارد که اشرف و کاملتر از حیات و زندگی پست دنیایی اوست، و وقتی به آن زندگی میرسد که استعدادش کامل شده باشد، و این تمامیت استعداد، به وسیله آراستگی به دین و دخول در زمره اولیای صالح خدا دست میدهد، هم چنان که رسیدن به زندگی دنیایی، وقتی دست میدهد که نطفهاش رشد و نمو کند تا استعدادش برای درک آن، کامل شود؛ یعنی به صورت جنین در آید. آیه مورد بحث که میفرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ) به همان استعداد اشاره مینماید و میفرماید پذیرفتن و عمل کردن به آن دستورهایی که دعوت حقّه اسلامی، بشر را به آن میخواند، انسان را برای درک آن زندگی حقیقی، آماده میسازد، هم چنان که این زندگی حقیقی هم منشأ و منبع اسلام است، و علم نافع و عمل صالح، از آن زندگی سرچشمه میگیرد، و در همین معناست آیه شریف (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ).۳