که میفرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ) اشاره به همان استعداد میکند و میفرماید که پذیرفتن و عمل کردن به آن دستورهایی که دعوت حقّه اسلامی، بشر را به آن میخواند، انسان را برای درک آن زندگی حقیقی، آماده میسازد، همچنان که این زندگی حقیقی هم، منشأ و منبع اسلام است، و علم نافع و عمل صالح، از آن زندگی سرچشمه میگیرد، و در همین معناست آیه شریف (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ).۱
نکته پایانی این که آیه مورد بحث که میفرماید: (إِذا دَعاکمْ لِما یُحْییکمْ) مطلق است، و از این که شامل مجموع دعوتهای پیامبر خداصلی الله علیه و آله ـ که مایه زنده شدن دلهاست، و یا طبیعت احیا را دارد ـ بشود، هیچ ابایی ندارد. همچنین شامل نتایج دعوت او ـ که عبارت است از انواع زندگیهای سعید حقیقی مانند زندگی اُخروی در جوار خدا ـ نیز میشود و چون همه اینها را در بر میگیرد، پس نباید آیه شریف را مقیّد کرد.۲
روشن شد که این حیات ـ که همان سعادت اصیل و واقعی انسان است ـ ، عواملی دارد که توسط خداوند متعال معرفی شده و در قالب شریعت، نمود یافته و بشر به آن مکلّف شده است. پس این شریعت و تکلیف، در حقیقت، عامل حیات اصیل و سعادت واقعی بشر است که اگر مورد توجّه قرار گیرد، موجب رضامندی تشریعی میگردد.
مصالح و مفاسد
بر اساس آنچه گذشت، روشن میشود که مبنای امر و نهی خداوند متعال، مصلحت و مفسده زندگی بشر است. رسیدن به حیات اصیل، عواملی دارد که «مصلحت» نامیده میشود و موانعی بر سر راهش است که «مفسده» خوانده میشود. خداوند متعال، انسان را به آنچه صلاح اوست، امر کرده و از آنچه به زیان اوست، نهی نموده است. این حقیقت، با تعبیرهای گوناگونی در متون دینی آمده است. در جایی، قرآن کریم، معروف بودن و منکر