۱ / ۲۴
توسّل به امام عصر علیه السلام
در دیداری که در تاریخ ۸/۱/۱۳۹۱ با آیة الله سیّد جعفر سیّدان در مشهد داشتم، چند خاطره تعریف کردند، از جمله این که فرمودند: در سال دومی که برای منبر به تهران رفته بودم _ یعنی قاعدتاً پنجاه و سه سال قبل _ ، شاید آن وقت بیست و پنج سال داشتم، هوسم این شده بود که منبرم مفید، مؤثر، حکیمانه، متناسب با مقتضای حال باشد. برای پیر، جوان، دانشجو و ... و از طرفی بدون مطالعه قبلی! نه این که مطالعه نکنم، ولی آن منبر مطالعه خاص لازم نداشته باشد.
عصر جمعهای بود. رفتم مسجد ارک، درب مسجد باز بود و مسجد، خلوت. تنها یک نفر در آن حضور داشت. دو رکعت نماز امام زمان علیه السلام خواندم (همان نمازی که یکصد بار ایاک نعبد و ایاک نستعین دارد) بعد، گفتم: آقا! میخواهم منبرم مفید باشد (با همان خصوصیات).
در آن وقت، من و آقای آقا شیخ علی اصغر مروارید با هم در قُلهک در مسجد آقای سید عباس مشکوری که عرب بود، منبر میرفتیم. پای منبر نشسته بودم، استکان چای دستم بود که چای بخورم، مردم هم نشسته بودند، شخصی، تقریباً ۴۵ ساله، عبا بر دوش، عرق چین بر سر، آمد کنار من در دست چپم نشست و گفت: آقای سیّدان! دوست دارید منبرت مفید، مؤثر، حکیمانه و هر کجا متناسب آن جا باشد، مثل برقی که هر جا متناسبِ آن جا، کار میکند ... و بی مطالعه؟!