آنها در حال حاضر حدود صد سال دارند و در تهران زندگی میکنند، و اداره زندگی آنها توسط اینجانب است.۱
یافتن قبری با کمک صاحب قبر !
مرحوم هاشم عبداللهی یکی از شاگردان درس جامع السعاداتِ پدرم در مسجد جامع [در بازار تهران] بود. پدرم در مسجد جامع، شبستان چهل ستون، سه ساعت بعد از مغرب نماز عشا را میخواند و بعد جامع السعادات میگفت. ده دوازده نفر از متدینین در این جلسه حضور داشتند.
ایشان میگفت: وقتی درس پدرت آمدم دیدم هیچ چیز غیر از خدا برای من ارزشی ندارد.
پس از فوت آقای عبداللهی جنازه او را به مشهد بردند و در بهشت رضا _ صلوات الله علیه _ دفن کردند. من آمدم مشهد به نیابت از ایشان زیارت کردم، تاکسی گرفتم رفتم بهشت رضا، آدرس قبر او را نداشتم، ایستادم گفتم: هاشم آقا من آمدم زیارت قبر شما، مرا راهنمایی کنید، بلد نیستم.
دیدم گویا کسی دو تا کتف مرا گرفت از چپ و راست مرا این طرف و آن طرف برد، یک جا بدون جهت ایستادم، دیدم روی یک قبر در فاصله یک متری من نوشته: «هاشم عبداللهی تهرانی».
حکمت شفا نیافتن جوان بیمار
صبحهای جمعه با پدرم به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام میرفتیم، یک روز در بازگشت از حرم مغازهای را در بازار قدیم شهر ری _ که نزدیک چهار سو بود _ نشان داد و فرمود:
در اینجا سیدی بود که هر وقت از این مغازه عبور میکردم قدری کنار او مینشستم. الآن نظیر آن مرد وجود ندارد. وی عطار بود، یک روز تعریف کرد که پسری