۳ / ۱۳
خاطره یک خلبان آزاده
سرهنگ دوم خلبان آزاده ارسلان شریفی در سال ۱۳۷۸ برای انجام مناسک حج در مکه بود. ایشان خاطره جالبی از دوران اسارت داشت که بنا به تقاضای اینجانب آن را نوشت. مکتوب ایشان که در تاریخ ۱۲/۱/۱۳۷۸ به روابط عمومی بعثه مقام معظم رهبری واصل گردید، بدین شرح است:
بعد از این که هواپیمای من و فرماندهام در هنگام مأموریت مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد، ما نیز به دست مزدوران ارتش بعث عراق به اسارت درآمدیم. بعد از گذراندن مراحل بازجوئی در اداره اطلاعات و امنیت عراق، سرانجام به یکی از اردوگاههای کمپ رُمادیه به نام اردوگاه شماره نُه منتقل شدیم.
چندی بعد از ورود به اردوگاه متوجه شدیم که ۶۲ نفر دیگر از اسرای ایرانی نیز در همان اردوگاه هستند که از تماس آنها با ما جلوگیری میشد و ما دو نفر را در یک سلول به صورت انفرادی نگهداری میکردند. از آنجایی که هم عشق و محبت هموطنانمان در دلمان بود و هم از تنهایی و بیکاری و دوری از عزیزانمان بسیار رنج میبردیم، در هر ملاقات با فرمانده اردوگاه تقاضای دیدار و ملاقات سایر اسرا را داشتیم. سرانجام بعد از اصرار فراوان موفق شدیم در هفته یک یا دو ملاقات یک ساعته با اسرای آن اردوگاه داشته باشیم.