کنید ایشان از خودمان است. صدای شما را آقای دکتر بهشتی شنید، متوجه ما شد و فرمود: در را باز کن.
من داخل مسجد شدم. دیگر پایان درس بود، ولی آنچنان فضای مسجد برایم لذتبخش بود که توصیف آن برایم مقدور نیست. در این حال من از آیة الله شهید بهشتی سئوال کردم که: چرا آقای ریشهری بیرون ایستادهاند؟
ایشان فرمودند: جهت حفاظت آقایان مأمورند.
از خواب بیدار شدم.
اوّل تصورم این بود که من هم شهید خواهم شد، ولی حدوداً بعد از چهل روز از این رؤیا خبر شهادت فرزندم رسید. دانستم که سبب راه ندادنم به مسجد، این است که شهادت نصیب من نمیشود، اما حقیر را در محفل شهدا حظّی هست.
امّا در مورد سؤالم از آیة الله بهشتی و جواب ایشان به حقیر، تعبیر من این است که حضرت عالی شهید نمیشوی و از خیانت بد خواهان در پناه خدا در امانی.
اما این که فرمودند: «ایشان جهت حفاظت مأمورند»، به نظر میرسد که حفاظت از شهدا، پاسداری از راه آنها به وسیله تأسیس «دار الحدیث» است... .