۳ / ۶
شفای معجزهآسای مادر شهید
در تاریخ ۲/۶/۱۳۷۸ در قم به دیدار خانواده شهید محمد معماری رفتم. مادر شهید، جریان شفا یافتن پای شکسته خود را با توسل به امام حسین علیه السلام توسط فرزند شهیدش بیان کرد. تفصیل ماجرا که بعداً به صورت مکتوب ارائه گردید چنین است:
سال ۱۳۶۸ شمسی بود. روز اوّل محرّم من با حاجی (پدر شهید) و دو تا از دامادهایم برای گردش به روستای کِرمِجِگان رفته بودیم. ساعت پنج بعد از ظهر به منزل یکی از دوستان رسیدیم. نوه من دستهایش را نجس کرده بود، من دستهای نوهام را آب کشیدم و گفتم: دست به پله نگذار و بالا برو، بچّه همین کار را انجام داد، به پلّه آخر که رسید، دیدم دارد میافتد. دویدم که بچّه را بگیرم، چون یکی از میلههای پله کنده شده بود، پایم در پله فرو رفت و به عقب برگشتم و با پشت سر به نهر سیمانی که آنجا بود خوردم. حاجی و دامادهایم مرا بلند کردند و به اتاق آوردند. در این حادثه هم پایم شکست و هم سرم ضربه سختی خورد.
در اتاق، دیگر متوجه چیزی نبودم. از درمانگاه برایم دکتر آوردند. دکتر گفت: اینجا نمیشود کاری کرد، باید سریع به قم بروید، چون ممکن است خونریزی مغزی کرده باشد، و فقط یک آمپول فشار به من زد.
بین راه من بچههایم را میدیدم، ولی برای من مشخص نبود کدامشان هستند. بعد که کمی حالم بهتر شد گفتم: مرا بیمارستان نبرید، ببرید پیش حاج محمد شکستهبند تا پایم را درست کند.