طاغوتی را منهدم کنیم و نظام صالحی را جایگزین آن نماییم و اگر آمریکا از او حمایت کرد، با او هم مبارزه خواهیم کرد...».
آیة الله میلانی پس از قرائت نامه امام فرمودند: «جواب نامه را بعداً مینویسم. من همه جا همراه ایشان خواهم بود. اگر به تهران بیایند، من هم خواهم آمد؛ اما مقابله با آمریکا به نظرم مشکل است».
یکی دیگر از مخاطبان نامههای امام، آیة الله حاج شیخ احمد کفایی بود. وقتی نامه را خواند، گفت: «این نامه بوی خون میدهد. من در جریان مشروطه بودهام. میدانم چه میشود؛ اما بسیار خوب! چَشم! من آن را به اطرافیان خواهم داد».
یکی دیگر از مخاطبان نامهها، امام جمعه زاهدان آقای کفعمی بود. از نامه امام، خیلی استقبال کرد. آن را به چشم خود کشید و فرمود: «چه وقت خوبی آمدی! ما با اهل سنّت زاهدان قرار گذاشتهایم که یک هفته آنها به نماز جمعه ما میآیند و یک هفته ما به نماز جمعه آنها میرویم. فردا جمعه است و نوبت آنهاست که به نماز جمعه ما بیایند. من نامه ایشان را در نماز جمعه برای همه خواهم خواند!»
فردای آن روز، ایشان در حالی که کفن پوشیده بود و شمشیر در دست داشت، در خطبههای نماز جمعه، متن نامه امام را به عنوان نامه مرجع تقلید برای مردم نمازگزار قرائت کرد. همچنین دستور داد موضوع نامه را در پارچه سفیدی نوشتند و از مردمی که به نماز آمده بودند، خواست که آن را امضا کردند.
به من فرمود: این طومار را به وسیله دیگری برای آیة الله خمینی میفرستم. مصلحت نیست شما آن را ببرید.