حور بریده بود، تا با آنها لوح و جعبه مصحف درست کند و نام امامان را در آنها حک نماید. برادران از او خواستند که با شاخههای خشک، لوحهای گردی فراهم آورد تا به مناسبت یادبود اولین سالگرد نبرد تموز ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳ روزه لبنان)، نام شهیدانی را که در رویارویی با دشمن صهیونیستی به شهادت رسیده بودند، بر روی آنها حک کند و بر درخت بیاویزد.
حاج سلیمان داوود درخت خشکیدهای درست کرد، با شاخههایی که گویی لفظ جلاله الله را نشان میدادند و آنها را پس از اینکه با ماده فرنیش عایقکاری کرد، بر روی آسفالت گذاشت.
هاتفی در عالم خواب به حاج سلیمان داود گفته بود که او درختی خواهد ساخت که در میان مردم شهره خواهد شد. آن روز که کار او تمام شد، ماشینی به کارگاهش آمد و مردی با هیبت و وقار از آن پیاده شد و به سوی او آمد و از حاجی درخواست کرد که ۴۳ فاتحه قرائت کند و برگشت. حاج سلیمان نفهمید او که بود، اما درخت باید با ماده قطران قهوهای به رنگ خاک بنت جبیل مقاوم، به اضافه عایق حرارتی عایقبندی میشد.
درخت همواره در طول آئینهای مختلف در بنت جبیل از این سو به آن سو برده میشد و سپس به جایگاه اصلیش (سالن شهیدان) در برابر سمبُل «بهار آزادی و مقاومت»، بازگردانده میشد. و هر شهیدی که از مقاومت بنت جبیل پر میکشید، نامش بر لوحهای آویزان بر درخت شهیدان بنت جبیل افزوده میشد. پس از جنگ تَمّوز، شهیدان «الوعد الصادق» زیاد شدند و در مجموع نامهای آویخته شده به درخت به ۴۳ شهید رسید.
شب شنبه ۲۸ تَمّوز (ژولای) سال ۲۰۰۷ و پیش از همایشی که قرار بود سید مقاومت در آن سخنرانی کند و مردم در سالن شهیدان به انتظار سخنرانی دبیر کل نشسته بودند، ناگهان جوانی برای انجام کاری وارد سالن درخت حاوی نامهای شهیدان شد، و دید که شاخههای پیشتر بریده شده، برگ دادهاند و برگهای سبزی