۵۳۰.امام زين العابدين عليه السلام :خداى من! از دشمنى پيش تو شكوه مى كنم كه مرا به بيراهه مى كشاند و از شيطانى كه گمراهم مى كند ، سينه ام را از وسواس آكنده و دمدمه هاى او دلم را احاطه كرده است . هوسم را پشتيبانى مى كند و محبّت دنيا را برايم مى آرايد و ميان من و فرمان بردارى و نزديكى به تو جدايى مى اندازد .
۵۳۱.هارون بن خارجه :به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه من شاد مى شوم بى آنكه در خود و يا دارايى و يا دوستم سببى بيابم و غمگين مى شوم بى آنكه غمى
در خود و دارايى و دوستم ببينم . فرمود : آرى شيطان در دل مى دمد و مى گويد : «اگر نزد خدا خيرى داشتى ، دشمنت را به رخ تو نمى كشيد و تو را نيازمند او نمى كرد . جز اين است كه چشم به راه همان چيزى هستى كه پيش از تو ، انتظار مى كشيدند . آيا آنها چيزى گفتند؟» پس اين همان غم بى سبب است و امّا شادى ، فرشته در دل مى دمد و مى گويد : اگر خداوند دشمنت را به رخ تو كشيده و نيازت را به او قرار داده ، جز روزگارى اندك نباشد . مژده باد مغفرت الهى و فضل او و اين همان گفته خداوند است : «شيطان شما را از نادارى مى ترساند و به زشتى فرمان مى دهد و خداوند به شما وعده آمرزش و فضل مى دهد .»