193
علم و حكمت جلد اوّل

حديث

۵۲۴.امام على عليه السلامـ در خطبه اى كه در آن پيروان شيطان را نكوهش مى كندـ : شيطان را اساس كار خود ساختند و او آنها را شريك خود قرار داد ، پس در سينه هاشان جاى گرفت و در دامنشان پرورش يافت ، پس آنچه مى ديدند شيطان بديشان مى نمود ، و آنچه مى گفتند سخن او بود . به راه خطاشان برد و زشت را در ديده آنان آراست . همچون كار آنكه كارگزار شيطان گشته و شيطان بر زبان او باطل رانده است .

۵۲۵.امام على عليه السلام :از دشمنى كه در سينه ها مخفيانه رخنه مى كند و در گوشها آهسته مى دمد ، بپرهيزيد .

۵۲۶.امام على عليه السلام :شيطان موكّل او شده است . معصيت را برايش مى آرايد تا انجام دهد و توبه را اميد مى دهد ، تا به تأخير اندازد .

۵۲۷.امام زين العابدين عليه السلامـ از دعاى سپاسگزارى وىـ : پس اگر شيطان به آنان در فرمان بردارى تو نيرنگ نزده بود ، هيچ عصيانگرى از تو سرپيچى نمى كرد و اگر برايشان باطل را به نقش حقّ جلوه نمى داد ، هيچ گمراهى از راه تو گمراه نمى شد .

۵۲۸.روايت شدهكه مردى به امام حسين عليه السلام گفت : بنشين تا در دين مناظره كنيم . امام حسين عليه السلام فرمود : اى فلان! من به دين خود بينايم و راه بر من آشكار است . اگر تو به دينت نادانى ، برو و آن را بجوى . من و ستيزه را چكار؟ شيطان انسان را وسوسه مى كند و به نجوا مى گويد : با مردم مناظره كن ، تا گمان ناتوانى و نادانى به تو نبرند .

۵۲۹.امام صادق عليه السلامـ در احتجاج با زنديقى كه گفته بود :آيا از حكمت خداست كه براى خود دشمنى گماشته و حال آنكه خدا بود و دشمن نداشت ، پس آنگونه كه مى پندارى ، ابليس را آفريد و بر بندگانش مسلّط كرد ، تا آنان را به خلاف اطاعتش بخواند و به معصيتش فرمان دهد و براى وى آن نيرويى قرار دهد كه مى پنداريد . با نيرنگ و حيله به دلهاى ايشان راه مى يابد و ايشان را وسوسه مى كند ، تا در پروردگارشان ترديد كنند و دينشان را برايشان مشتبه سازد ، تا شناخت خدا را از ايشان بگيرد ؛ تا آنجا كه گروهى به سبب وسوسه او ، ربوبيّت خدا را منكر شدند و جز او را پرستيدند . پس چرا دشمنش را بر بندگانش مسلّط كرده و راه گمراه ساختن آنان را براى او باز گذاشته است؟
[حضرت] فرمود : اين دشمنى كه گفتى ، دشمنى اش به خدا زيان نمى رساند ودوستى اش او را بهره اى نمى دهد . دشمنى اش از ملك او چيزى نمى كاهد و دوستى اش در آن چيزى نمى افزايد . تنها از دشمنى پرهيز مى شود كه قدرت زيان و سود رساندن دارد و اگر قصد ملكى كند [ مى تواند ] بگيرد يا قصد سلطانى كند او را مقهور سازد ، ولى ابليس خود بنده است . خدا او را آفريد تا بندگيش كند و او را به وحدانيت بستايد و خدا از همان هنگام آفرينش وى مى دانست كه او چيست و كارش به كجا مى انجامد . پس همواره خدا را همراه با فرشتگان عبادت كرد ، تا آنكه خداوند با سجده در برابر آدم او را آزمايش كرد و او از روى حسد و چيرگى شقاوتش خوددارى كرد ، پس اين هنگام خدا لعنتش كرد و او را از صف فرشتگان بيرون كرد و ملعون و مطرود به زمين فرو آورد و به همين سبب دشمن آدم و فرزندانش شد و هيچ تسلّطى بر فرزندان آدم ندارد ، جز وسوسه و دعوت به بيراهه و با وجود سرپيچى اش ، اقرار به ربوبيّت پروردگارش دارد .


علم و حكمت جلد اوّل
192

الحديث

۵۲۴.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن خُطبَةٍ لَهُ يَذُمُّ فيها أتباعَ الشَّيطانِـ : اِتَّخَذُوا الشَّيطانَ لِأَمرِهِم مِلاكًا ، واتَّخَذَهُم لَهُ أشراكًا ، فَباضَ وفَرَّخَ في صُدورِهِم ، ودَبَّ ودَرَجَ في حُجورِهِم ، فَنَظَرَ بِأَعيُنِهِم ، ونَطَقَ بِأَلسِنَتِهِم ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ ، وزَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ ، فِعلَ مَن قَد شَرِكَهُ الشَّيطانُ في سُلطانِهِ ، ونَطَقَ بِالباطِلِ عَلى لِسانِهِ ۱ .

۵۲۵.عنه عليه السلام :اِحذَروا عَدُوًّا نَفَذَ فِي الصُّدورِ خَفِيًّا ، ونَفَثَ فِي الآذانِ نَجِيًّا ۲ .

۵۲۶.عنه عليه السلام :الشَّيطانُ مُوَكَّلٌ بِهِ [أي العَبد] ، يُزَيِّنُ لَهُ المَعصِيَةَ لِيَركَبَها ، ويُمَنّيهِ التَّوبَةَ لِيُسَوِّفَها ۳ .

۵۲۷.الإمام زين العابدين عليه السلامـ مِن دُعائِهِ فِي الشُّكرِـ : فَلَولا أنَّ الشَّيطانَ يَختَدِعُهُم عَن طاعَتِكَ ما عَصاكَ عاصٍ ، ولَولا أنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الباطِلَ في مِثالِ الحَقِّ ما ضَلَّ عَن طَريقِكَ ضالٌّ ۴ .

۵۲۸.رُوِيَأنَّ رَجُلاً قالَ لِلحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام : اِجلِس حَتّى نَتَناظَرَ فِي الدّينِ ، فَقالَ : يا هذا أ نَا بَصيرٌ بِديني مَكشوفٌ عَلَيَّ هُدايَ ، فَإِن كُنتَ جاهِلاً بِدينِكَ فَاذهَب فَاطلُبهُ ، ما لي ولِلمُماراةِ ؟ وإنَّ الشَّيطانَ لَيُوَسوِسُ لِلرَّجُلِ ويُناجيهِ ويَقولُ : ناظِرِ النّاسَ لِئَلاّ يَظُنّوا بِكَ العَجزَ والجَهلَ ۵ .

۵۲۹.الإمام الصادق عليه السلامـ فِي احتِجاجِهِ عَلى زِنديقٍ قالَ لَهُ : أفَمِن حِكمَتِهِ أن جَعَلَ لِنَفسِهِ عَدُوًّا ، وقَد كانَ ولا عَدُوَّ لَهُ ، فَخَلَقَـ كَما زَعَمتَ ـ «إبليسَ» فَسَلَّطَهُ عَلى عَبيدِهِ يَدعوهُم إلى خِلافِ طاعَتِهِ ، ويَأمُرُهُم بِمَعصِيَتِهِ ، وجَعَلَ لَهُ مِنَ القُوَّةِ ، كَما زَعَمتَ ، يَصِلُ بِلُطفِ الحيلَةِ إلى قُلوبِهِم ، فَيُوَسوِسُ إلَيهِم فَيُشَكِّكُهُم في رَبِّهِم ، ويُلَبِّسُ عَلَيهِم دينَهُم ، فَيُزيلُهُم عَن مَعرِفَتِهِ ، حَتّى أنكَرَ قَومٌ لَمّا وَسوَسَ إلَيهِم رُبوبِيَّتَهُ وعَبَدوا سِواهُ ، فَلِمَ سَلَّطَ عَدُوَّهُ عَلى عَبيدِهِ ، وجَعَلَ لَهُ السَّبيلَ إلى إغوائِهِم ؟ ! ـ : قالَ عليه السلام : إنَّ هذَا العَدُوَّ الَّذي ذَكَرتَ لا تَضُرُّهُ عَداوَتُهُ ، ولا تَنفَعُهُ وَلايَتُهُ . وعَداوَتُهُ لا تَنقُصُ مِن مُلكِهِ شَيئًا ، ووَلايَتُهُ لا تَزيدُ فيهِ شَيئًا ، وإنَّما يُتَّقَى العَدُوُّ إذا كانَ في قُوَّةٍ يَضُرُّ ويَنفَعُ ، إن هَمَّ بِمُلكٍ أخَذَهُ ، أو بِسُلطانٍ قَهَرَهُ . فَأَمّا إبليسُ فَعَبدٌ ، خَلَقَهُ لِيَعبُدَهُ ويُوَحِّدَهُ ، وقَد عَلِمَ حينَ خَلَقَهُ ما هُوَ وإلى ما يَصيرُ إلَيهِ ، فَلَم يَزَل يَعبُدُهُ مَعَ مَلائِكَتِهِ حَتَّى امتَحَنَهُ بِسُجودِ آدَمَ ، فَامتَنَعَ مِن ذلِكَ حَسَدًا ، وشَقاوَةً غَلَبَت عَلَيهِ ، فَلَعَنَهُ عِندَ ذلِكَ ، وأخرَجَهُ عَن صُفوفِ المَلائِكَةِ ، وأنزَلَهُ إلَى الأَرضِ مَلعونًا مَدحورًا ، فَصارَ عَدُوَّ آدَمَ ووُلدِهِ بِذلِكَ السَّبَبِ ، وما لَهُ مِنَ السَّلطَنَةِ عَلى وُلدِهِ إلاَّ الوَسوَسَةُ ، والدُّعاءُ إلى غَيرِ السَّبيلِ ، وقَد أقَرَّ مَعَ مَعصِيَتِهِ لِرَبِّهِ بِرُبوبِيَّتِهِ ۶ .

1.نهج البلاغة : الخطبة ۷ .

2.غرر الحكم : ۲۶۲۳ .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۶۴ .

4.الصحيفة السجّادية : ۱۴۴ / الدعاء ۳۷ .

5.منية المريد : ۱۷۱ .

6.الاحتجاج : ۲ / ۲۱۷ .

  • نام منبع :
    علم و حكمت جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: رضا برنجکار، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 111012
صفحه از 443
پرینت  ارسال به