461
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

ب - تعقيب موسى عليه السلام از سوى فرعون‏

۲۹۳. الاختصاص‏- به نقل از عبد اللَّه بن جُندب از امام رضا عليه السلام - : مقدّمه لشكر فرعون را هشتصد هزار و مؤخّره‏اش را يك ميليون نفر تشكيل مى‏دادند. چون موسى عليه السلام به سوى دريا حركت كرد ، فرعون و سپاهيانش او را دنبال كردند. اسب فرعون ، ترسيد كه به دريا بزند. جبرئيل عليه السلام به صورت ماديانى برايش ظاهر شد. اسب فرعون با ديدن آن ماديان به دنبالش حركت كرد و فرعون و يارانش ، وارد دريا شدند و غرق گشتند.

ج - گاو بنى اسرائيل‏

۲۹۴. امام رضا عليه السلام : مردى از بنى اسرائيل، يكى از خويشان خود را كُشت و جسدش را بر سرِ راه برترينِ خاندان بنى اسرائيل افكند. سپس به خونخواهى‏اش آمد. به موسى عليه السلام گفتند: فلان خاندان، فلانى را كشته‏اند. ما را از قاتلش آگاه كن.
فرمود: «ماده گاوى برايم بياوريد». «گفتند: آيا ما را به ريشخند مى‏گيرى؟ فرمود: «به خدا پناه مى‏برم از اين كه از نادانان باشم»». اگر آنان هر ماده گاوى را مى‏آوردند، كفايتشان مى‏كرد؛ ولى سخت گرفتند. خدا هم بر آنان سخت گرفت.
«گفتند: پروردگار خود را بخوان تا براى ما روشن كند كه آن [ماده گاو] چگونه است. گفت: خداوند مى‏فرمايد: «آن، ماده گاوى است ، نه پير و از كار افتاده و نه تازه سال، ميان اين دو»» ؛ يعنى نه خردسال و نه بزرگ‏سال. اگر آنان هر گاوى را مى‏آوردند، كفايتشان مى‏كرد؛ ولى سخت گرفتند. خدا هم بر آنان سخت گرفت.
«گفتند: پروردگارت را بخوان تا براى ما روشن كند كه رنگش چگونه است؟ گفت: خداوند مى‏فرمايد: «آن، ماده گاوى است زرد روشن كه رنگش مايه سُرور بينندگان مى‏گردد»». اگر آنها هر گاوى را مى‏آوردند، كفايتشان مى‏كرد؛ ولى سخت گرفتند. خدا هم بر آنها سخت گرفت.
«گفتند: پروردگارت را بخوان تا براى ما روشن كند كه آن ، چگونه گاوى باشد؟ ماده گاو بر ما مشتبه شده است و بى گمان، اگر خدا بخواهد، ما ره‏يافتگانيم. گفت: خداوند مى‏فرمايد: «آن، ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم بزند، و نه كشتزار را آبيارى كند. سالم است و هيچ لكّه اى در آن نيست». گفتند: اكنون، حقّ مطلب را آوردى».
پس به جستجويش پرداختند و آن را نزد جوانى از بنى اسرائيل يافتند. جوان گفت: آن را نمى‏فروشم، جز در برابر آن كه پوستش را پُر از طلا كنيد.
پس نزد موسى عليه السلام آمدند و مطلب را برايش گفتند. فرمود: «آن را بخريد».
آن را خريدند و آوردند. وى فرمان داد تا ذبحش كنند. سپس دستور داد كه با دُم آن به جسد مُرده بزنند. چون چنين كردند، مقتول زنده شد و گفت: اى پيامبر خدا! پسرعمويم مرا كشته است، نه كسى كه متّهم به قتل من شده است.
بدين وسيله، قاتلش را شناختند.
سپس پيامبر خدا، موسى بن عمران عليه السلام ، به يكى از يارانش فرمود: «اين ماده گاو، داستانى دارد».
وى گفت: آن چيست؟
فرمود: «جوانى از بنى اسرائيل ، نسبت به پدرش مهربان و نيكوكار بود. روزى گوساله‏اى يك ساله خريد و نزد پدرش آمد [تا بهاى آن را بپردازد] ؛ ولى كليدها[ى گاوصندوق‏] را زير سرِ پدرش ديد و چون بيدار كردن او را ناخوش داشت، از خريد آن ، منصرف شد. سپس پدرش بيدار شد و پسر، او را آگاه كرد. پدرش گفت: آفرين! اين ماده گاو را به جاى آنچه از دستت رفته است، بگير».
سپس پيامبر خدا، موسى بن عمران عليه السلام ، به صحابى‏اش فرمود: «بنگريد كه نيكى با اهلش چه مى‏كند!».


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
460

ب - مُلاحَقَةُ فِرعَونُ لِموسى‏

۲۹۳. الاختصاص عن عبد اللَّه بن جندب عن الإمام الرضا عليه السلام : كانَ عَلى‏ مُقَدَّمَةِ فِرعونَ سِتُّمِئَةِ ألفٍ ومِئتَا ألفٍ ، وعَلى‏ ساقَتِهِ ألفُ ألفٍ . قالَ :لَمّا صارَ موسى‏ فِي البَحرِ أتبَعَهُ فِرعونُ وجُنودُهُ ، قالَ : فَتَهَيَّبَ فَرسُ فِرعونَ أن يَدخُلَ البَحرَ ، فَتَمَثَّلَ لَهُ جَبرَئيلُ عَلى‏ ماذيانَة ، فَلَمّا رَأى‏ فَرَسُ فِرعونَ الماذيانَةَ أتبَعَها فَدَخَلَ البَحرَ هُوَ وأصحابُهُ فَغَرِقوا .۱

ج - بَقَرَةُ بَني إسرائيلَ‏

۲۹۴. الإمام الرضا عليه السلام : إنَّ رَجُلاً مِن بَني إسرائيلَ قَتَلَ قَرابَةً لَهُ ، ثُمَّ أخَذَهُ وطَرَحَهُ عَلى طَريقِ أفضَلِ سِبطٍ مِن أسباطِ بَني إسرائيلَ ، ثُمَّ جاءَ يَطلُبُ بِدَمِهِ ، فَقالوا لِموسى‏ عليه السلام : إنَّ سِبطَ آلِ فُلانٍ قَتَلوا فُلاناً ، فَأخبِرنا مَن قَتَلَهُ؟ قالَ : إيتوني بِبَقَرَةٍ ، «قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ»۲ ، ولَو أنَّهُم عَمَدوا إلى أيِّ بَقَرَةٍ أجزَأتهُم ، ولكِن شَدَّدوا فَشَدَّدَ اللّهُ عَلَيهِم .
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِىَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَ لَا بِكْرٌ»۳ ؛ يعني لا صَغيرَةٌ ولا كَبيرَةٌ «عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ» ۴ ، ولَو أنَّهُم عَمَدوا إلى أيِّ بَقَرَةٍ أجزَأتهُم ، ولكِن شَدَّدوا فَشَدَّدَ اللّهُ عَلَيهِم .
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ»۵ ، ولَو أنَّهُم عَمَدوا إلى أيِّ بَقَرَةٍ لَأجزَأتهُم ، ولكِن شَدَّدوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَيهِم .
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِىَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِى الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْئنَ جِئْتَ بِالْحَقِ‏ّ»۶ ، فَطَلَبوها ، فَوَجَدوها عِندَ فَتىً مِن بَني إسرائيلَ ، فَقالَ : لا أبيعُها إلاّ بِمِل‏ءِ مَسكِها ذَهَباً ، فَجاؤوا إلى موسى‏ عليه السلام فَقالوا لَهُ ذلِكَ ، فَقالَ : اِشتَروها ، فاشتَرَوها وجاؤوا بِها ، فَأمَرَ بِذَبحِها ، ثُمَّ أمَرَ أن يُضرَبَ المَيِّتُ بِذَنَبِها ، فَلَمّا فَعَلوا ذلِكَ حَيِيَ المَقتولُ ، وقالَ : يا رَسولَ اللَّهِ ، إنَّ ابنَ عَمّي قَتَلَني دونَ مَن يُدَّعى عَلَيهِ قَتلي ، فَعَلِموا بِذلِكَ قاتِلَهُ .
فَقالَ رَسولُ اللَّهِ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام لِبَعضِ أصحابِهِ : إنَّ هذِهِ البَقَرَةَ لَها نَبَأٌ .
فَقالَ : وما هُوَ؟
قالَ : إنَّ فَتَىً مِن بَني إسرائيلَ كانَ بارّاً بِأبيهِ ، وإنَّهُ اشتَرى تَبيعاً۷ ، فَجاءَ إلى أبيهِ ورَأى أنَّ المَقاليدَ تَحتَ رَأسِهِ ، فَكَرِهَ أن يوقِظَهُ ، فَتَرَكَ ذلِكَ البَيعَ ، فَاستَيقَظَ أبوهُ فَأخبَرَهُ ، فَقالَ لَهُ : أحسَنتَ ؛ خُذ هذِهِ البَقَرَةَ فَهِيَ لَكَ عِوَضاً لِما فاتَكَ .
قالَ : فَقالَ لَهُ رَسولُ اللَّهِ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : اُنظُروا إلَى البِرِّ ما بَلَغَ بِأهلِهِ!۸

1.الاختصاص : ص ۲۶۶ ، التبيان في تفسير القرآن : ج ۱ ص ۲۳۰ من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج ۲ ص ۱۲۷ ح ۴۱ مضمراً وفيه «رمكة» بدل «ماذيانة» فِي الموضعين وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۱۳۴ ح ۴۱ ؛ تاريخ الطبري : ج ۱ ص ۴۲۰ .

2.البقرة : ۶۷ .

3.البقرة : ۶۸ .

4.البقرة : ۶۹ .

5.البقرة : ۷۰ .

6.البقرة : ۷۰ - ۷۱ .

7.التبيع : ولد البقرة أوّل سنة (النهاية : ج ۱ ص ۱۷۹ «تبع») .

8.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۳ ح ۳۱ ، بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۲۶۳ ح ۲ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44757
صفحه از 584
پرینت  ارسال به