45
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

شدن، مخيّر شدم، پذيرش ولايت عهدى را بركشته شدن ترجيح دادم .۱
۳. مردم مدينه در همان زمان در باره مأمون مى‏گفتند:
مأمون در روزگار فرمان‏روايى‏اش ، براى جانشينىِ على بن موسى الرضا [پس از خود] ميان مسلمانان، بيعت گرفت، بى آن كه رضا عليه السلام به آن راضى باشد و اين را پس از آن كرد كه او را به قتل تهديد نمود و بارها به او اصرار كرد و هر بار ايشان خوددارى مى‏ورزيد تا آن جا كه از اين نپذيرفتن ، در آستانه كشته شدن قرار گرفت . ۲
۴. ابو صلت، يار و همراه امام عليه السلام در خراسان مى‏گويد:
به خدا سوگند كه رضا عليه السلام با ميل خود به اين كار ، تن نداد!۳
همچنين مى‏توان به ادعيه‏اى كه امام عليه السلام پس از پذيرش ولايت‏عهدى خواند، اشاره كرد.۴ در برخى روايات نيز امام عليه السلام خود را همانند امام على عليه السلام دانسته كه به حكم اجبار و مصلحت بايد در شوراى شش نفره خلافت ، شركت مى‏جست .
دسته دوم: رواياتى كه شروط امام را در پذيرفتن ولايت‏عهدى بيان كرده‏اند:
امام رضا عليه السلام وقتى اجبار طاغيانه خليفه را مى‏بيند ، ناگزير ، پيشنهاد مأمون را به صورت مشروط مى‏پذيرد. ايشان در پاسخ به تهديد مأمون ، شجاعانه و خردمندانه فرمود:

1.ر . ك : ح ۱۵۵ .

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۹ ح ۱ .

3.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۵ .

4.امام عليه السلام چنين دعا مى‏كند: «اللّهم إنّك قد نهيتنى عن الإلقاء بيدى إلى التهلكة و قد اُكرهت و اضطررت كما أشرفت من قبل عبد اللَّه المأمون على القتل منّى متى لم اقبل ولاية عهده و قد اُكرهت و اضطررت كما اضطر يوسف و دانيال إذ قبل كلّ واحد منهما الولاية من طاغية زمانه» (عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۱ ص‏۱۹ ح‏۱ . نيز ، ر.ك : الأمالى ، صدوق ص‏۷۵۷ ح ۱۰۲۲).


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
44

امام رضا عليه السلام در مرو، به تعارفات ظاهرى روى آورد و اصل خلافت را نيز به ايشان پيشنهاد كرد؛ امّا وقتى با عدم پذيرش امام عليه السلام روبه‏رو شد، برخورد او و لحن سخنش كاملاً دگرگون شد. امام عليه السلام نيز پاسخ‏هاى قاطعانه‏اى را بيان مى‏داشت و تصريح مى‏كرد كه :
من به اختيار خود، هيچ گاه اين كار را انجام نخواهم داد .۱
بسيارى از گفتگوهاى اين جلسه ، گزارش شده است؛ امّا پايان تمام رواياتى كه اين جلسه يا جلسات ديگر را گزارش كرده‏اند ، بيانگر آن است كه خليفه، امام عليه السلام را تهديد به قتل نموده و اذعان مى‏دارد كه راه ديگرى پيش روى امام عليه السلام نيست : يا پذيرش ولايت‏عهدى و يا مرگ.
متون متعدّد روايى، نشانگر آن است كه تنها سببى كه باعث شد امام رضا عليه السلام ولايت‏عهدى را بپذيرد، اجبار و اكراه بود. روايات در اين زمينه، چند دسته است:
دسته اوّل ، رواياتى كه صراحتاً دلالت بر اجبار امام عليه السلام بر قبول ولايت‏عهدى دارند كه چند نمونه از اين روايات را نقل مى‏كنيم :
۱. مأمون از عدم پذيرش امام عليه السلام خشمگين شد و چنين گفت:
تو همواره به گونه‏اى با من برخورد مى‏كنى كه خوش ندارم و از شدّت عمل من در امان مانده‏اى. به خدا سوگند، اگر ولايت عهدى را پذيرفتى كه هيچ، وگرنه تو را بر آن مجبور مى‏كنم. آن گاه اگر قبول كردى، چه خوب، وگرنه گردنت را مى‏زنم!۲
۲. امام عليه السلام در پاسخ ريّان بن صلت كه از پذيرش ولايت‏عهدى ايشان در شگفت مانده بود، فرمود:
خدا خود مى‏داند كه من از آن خوشم نمى‏آيد ؛ امّا چون ميان پذيرش آن و كشته

1.ر . ك : همان .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44869
صفحه از 584
پرینت  ارسال به