شدن، مخيّر شدم، پذيرش ولايت عهدى را بركشته شدن ترجيح دادم .۱
۳. مردم مدينه در همان زمان در باره مأمون مىگفتند:
مأمون در روزگار فرمانروايىاش ، براى جانشينىِ على بن موسى الرضا [پس از خود] ميان مسلمانان، بيعت گرفت، بى آن كه رضا عليه السلام به آن راضى باشد و اين را پس از آن كرد كه او را به قتل تهديد نمود و بارها به او اصرار كرد و هر بار ايشان خوددارى مىورزيد تا آن جا كه از اين نپذيرفتن ، در آستانه كشته شدن قرار گرفت . ۲
۴. ابو صلت، يار و همراه امام عليه السلام در خراسان مىگويد:
به خدا سوگند كه رضا عليه السلام با ميل خود به اين كار ، تن نداد!۳
همچنين مىتوان به ادعيهاى كه امام عليه السلام پس از پذيرش ولايتعهدى خواند، اشاره كرد.۴ در برخى روايات نيز امام عليه السلام خود را همانند امام على عليه السلام دانسته كه به حكم اجبار و مصلحت بايد در شوراى شش نفره خلافت ، شركت مىجست .
دسته دوم: رواياتى كه شروط امام را در پذيرفتن ولايتعهدى بيان كردهاند:
امام رضا عليه السلام وقتى اجبار طاغيانه خليفه را مىبيند ، ناگزير ، پيشنهاد مأمون را به صورت مشروط مىپذيرد. ايشان در پاسخ به تهديد مأمون ، شجاعانه و خردمندانه فرمود:
1.ر . ك : ح ۱۵۵ .
2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۹ ح ۱ .
3.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۵ .
4.امام عليه السلام چنين دعا مىكند: «اللّهم إنّك قد نهيتنى عن الإلقاء بيدى إلى التهلكة و قد اُكرهت و اضطررت كما أشرفت من قبل عبد اللَّه المأمون على القتل منّى متى لم اقبل ولاية عهده و قد اُكرهت و اضطررت كما اضطر يوسف و دانيال إذ قبل كلّ واحد منهما الولاية من طاغية زمانه» (عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج۱ ص۱۹ ح۱ . نيز ، ر.ك : الأمالى ، صدوق ص۷۵۷ ح ۱۰۲۲).