429
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

فصل پنجم‏ : گزيده‏اى از اخبار ، داستان‏ها و روايات پيامبران‏

۵ / ۱

آدم عليه السلام‏

الف - درخت ممنوع‏

۲۷۲. عيون أخبار الرضا عليه السلام - به نقل از عبد السلام بن صالح هروى - : به امام رضا عليه السلام گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! به من بگو آن درختى كه آدم و حوّا از آن خوردند، چه بوده است؟ زيرا مردم در اين باره اختلاف نظر دارند . برخى روايت مى‏كنند كه گندم بوده، برخى روايت مى‏كنند كه انگور بوده و برخى روايت مى‏كنند كه درخت حسد بوده است!
فرمود: «همه اينها درست است».
گفتم : معناى اين وجوه گوناگون چيست؟
فرمود: «اى ابو صلت! درخت بهشت ، ميوه‏هاى گوناگون دارد. آن ، درخت گندم بود كه انگور نيز داشت. درخت بهشت ، مانند درخت دنيا نيست [كه هر درختى ميوه‏اى خاص داشته باشد]. هنگامى كه خداوند متعال ، آدم عليه السلام را به مسجود فرشتگان ساختن و رفتن به بهشت گرامى داشت، آدم عليه السلام در دلش گفت: آيا خدا بشرى برتر از من آفريده است؟! خداى عزّ و جلّ از آنچه در دلِ آدم عليه السلام گذشت، آگاه شد و به او ندا داد كه: «اى آدم! سرت را بلند كن و بر پايه عرشم بنگر» . آدم عليه السلام سرش را بلند كرد و به پايه عرش نگريست . ديد بر آن نوشته است: «خدايى جز اللَّه نيست، محمّد ، فرستاده خداست... على بن ابى طالب ، امير المؤمنين است و همسرش فاطمه ، بانوى بانوان جهانيان است، و حسن و حسين ، سروَر جوانان بهشتى‏اند». آدم عليه السلام گفت: خداوندا! اينان كيستند؟ خداى عزّ و جلّ فرمود: «اينها از نسل تو هستند. اينها از تو و از همه آفريدگانم برترند. اگر اينها نبودند ، من نه تو را آفريده بودم، نه بهشت و دوزخ را و نه آسمان و زمين را. پس مبادا به آنان با ديده حسد بنگرى كه تو را از جوار خود ، بيرون خواهم كرد» . امّا آدم عليه السلام به آنان با ديده حسد نگريست و مقام و منزلت ايشان را تمنّا كرد و در نتيجه ، شيطان بر او مسلّط گشت تا جايى كه از درختى كه از آن نهى شده بود، خورد . بر حوّا نيز به اين سبب كه به فاطمه عليها السلام به ديده حسادت نگريست، مسلّط شد و او نيز مانند آدم عليه السلام از درخت خورد و خداى عزّ و جلّ هر دوى آنها را از بهشتش بيرون كرد و آنها را از جوار خود به زمين فرو فرستاد .۱

1.علّامه مجلسى پس از ذكر حديث، با عنوان «بيان» آورده است: بدان كه در باره درخت ممنوع ، اختلاف نظر است. بنا به قولى، گندم بوده است. اين قول را از ابن عبّاس روايت كرده‏اند . روايتى كه بعداً مى‏آيد و روايت ابن جهم بر اين قول ، دلالت دارد. بنا به قولى درخت انگور بوده است. اين قول را از ابن مسعود و سدّى روايت كرده‏اند. روايتى هم دال بر اين قول ، خواهد آمد. بنا به قولى درخت كافور بوده است. شيخ [طوسى ]در التبيان مى‏گويد: از على عليه السلام روايت شده كه فرمود: «درخت كافور بوده است» . بنا به قولى ، درخت انجير بوده است و به قولى، درخت علم، علم خير و شرّ . همچنين بنا به قولى درخت جاودانگى بوده است كه فرشتگان از آن مى‏خوردند. اين روايت ، جامع ميان روايات و بيشتر اقوال است. خبر ديگرى هم خواهد آمد كه جامع‏تر و بر جمع ، صراحت بيشترى دارد. مراد از حسادت هم غبطه است كه سزاوار آدم عليه السلام نبود. مؤيّد اين سخن جمله «منزلت آنها را آرزو كرد» است.


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
428

الفصل الخامس‏ : مِن أخبارِ الأَنبياءِ وما رُوِيَ عَنهُم‏

۵ / ۱

آدَم عليه السلام‏

أ - الشَّجَرَةُ المَمنوعَةُ

۲۷۲. عيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبد السلام بن صالح الهرويّ : قُلتُ لِلرِّضا عليه السلام : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، أخبِرني عَنِ الشَّجَرَةِ الَّتي أكَلَ مِنها آدَمُ وحَوّاءُ ما كانَت؟ فَقَدِ اختَلَفَ النّاسُ فيها : فَمِنهُم مَن يَروي أنَّها الحِنطَةُ ، ومِنهُم مَن يَروي أنَّهَا العِنَبُ ، ومِنهُم مَن يَروي أنَّها شَجَرَةُ الحَسَدِ!
فَقالَ عليه السلام : كُلُّ ذلِكَ حَقٌّ .
قُلتُ : فَما مَعنى‏ هذِهِ الوُجوهُ عَلَى اختِلافِها؟
فَقالَ : يا أبَا الصَّلتِ ، إنَّ شَجَرَةَ الجَنَّةِ تَحمِلُ أنواعاً ، فَكانَت شَجَرَةُ الحِنطَةِ وفيها عِنَبٌ ، ولَيسَت كَشَجَرَةِ الدُّنيا ، وإنَّ آدَمَ عليه السلام لمَّا أكرَمَهُ اللَّهُ - تَعالى‏ ذِكرُهُ - بِإِسجادِ مَلائِكَتِهِ وبِإِدخالِهِ الجَنَّةَ قالَ في نَفسِهِ : هَل خَلَقَ اللَّهُ بَشَراً أفضَلَ مِنّي؟! فَعَلِمَ اللَّهُ عزّ و جلّ ما وَقَعَ في نَفسِهِ ، فَناداهُ : اِرفَع رَأسَكَ يا آدَمُ وَانظُر إلى‏ ساقِ العَرشِ ، فَرَفَعَ آدَمُ رَأسَهُ فَنَظَرَ إلى‏ ساقِ العَرشِ ، فَوَجَدَ عَلَيهِ مَكتوباً : «لا إلهَ إلَّا اللَّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ، . . . وعَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ أميرُ المُؤمِنينَ ، وزَوجَتُهُ فاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِساءِ العالمَينَ ، وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ» ، فَقالَ آدَمُ عليه السلام : يا رَبِّ مَن هؤُلاءِ؟ فَقالَ عزّ و جلّ : هؤُلاءِ مِن ذُرّيّتِكَ وهُم خَيرٌ مِنكَ ومِن جَميعِ خَلقي ، ولَولاهُم ما خَلَقتُكَ ولا خَلَقتُ الجَنَّةَ وَالنّارَ ولَا السَّماءَ وَالأَرضَ ، فَإِيّاكَ أن تَنظُرَ إلَيهِم بِعَينِ الحَسَدِ فَاُخرِجَكَ عَن جِواري! فَنَظَرَ إلَيهِم بِعَينِ الحَسَدِ وتَمَنّى‏ مَنزِلَتَهُم ، فَتَسَلَّطَ عَلَيهِ الشَّيطانُ حَتّى‏ أكَلَ مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتي نُهِيَ عَنها ، وتَسَلَّطَ عَلى‏ حَوّاءَ لِنَظَرِها إلى‏ فاطِمَةَ عليها السلام بِعَينِ الحَسَدِ حَتّى‏ أكَلَت مِنَ الشَّجَرَةِ كَما أكَلَ آدَمُ عليه السلام ، فَأَخرَجَهُمَا اللَّهُ عزّ و جلّ عَن جَنَّتِهِ ؛ فَأَهبَطَهُما عَن جِوارِهِ إلَى الأَرضِ‏۱ .۲

1.قال العلّامة المجلسي رحمه اللّه بعد ذكر الحديث ، بيان : اعلم أنّهم اختلفوا في الشجرة المنهيّة ، فقيل : كانت السنبلة رووه عن ابن عبّاس ، ويدلّ عليه ما سيأتي ورواية ابن الجهم ، وقيل : هي الكرمة رووه عن ابن مسعود والسدي وسيأتي ما يدلّ عليه ، وقيل : هي شجرة الكافور ، وقال الشيخ في التبيان في تفسير القرآن : روي عن عليّ عليه السلام : أنّه قال : شجرة الكافور ، وقيل : هي التينة ، وقيل : شجرة العلم : علم الخير والشرّ ، وقيل هي شجرة الخلد التي كانت تأكل منها الملائكة ، وهذه الرواية تجمع بين الروايات وأكثر الأقوال ، وسيأتي خبر آخر هو أجمع وأصرح في الجمع ، والمراد بالحسد الغبطة التي لم تكن تنبغي له عليه السلام ، ويؤيده قوله عليه السلام : «وتمنى منزلتهم» . (بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۲۷۳ ذيل ح ۱۵) .

2.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۳۰۶ ح ۶۷ ، معاني الأخبار : ص ۱۲۴ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۶ ص ۲۷۳ ح ۱۵ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44771
صفحه از 584
پرینت  ارسال به