۲ . تمسّك به توحيد اَفعالى
دليل ديگر طرفداران جبر از جمله اشعرى بر نظريّه جبر ، توحيد اَفعالى خداوند است كه بر اساس آن ، فاعل همه افعال ، خداست . او در اين باره به اين آيه استدلال كرده است : «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ»۱ و «ما تعملون» را همه افعال انسانها دانسته است .
نقد دليل دوم
در مورد توحيد افعالى بايد گفت كه اگر توحيد اَفعالى ، به معناى انجام شدن همه كارها (از جمله كارهاى اختيارى انسان و گناهان او) به وسيله خدا باشد، اين معنا همان جبر است و سخنى است نادرست .
معناى درست توحيد اَفعالى ، اين است كه قدرت و توانايى انجام دادن همه افعال ، از سوى خداست ؛ يعنى حتّى آن گاه كه انسانْ كارى اختيارى انجام مىدهد ، نيز ، قدرت آن را از خدا دريافت كرده است . آيه يادشده هم خطاب به بتپرستان است و «ما تعملون» ، بتها هستند ، نه افعال انسانها .
دلايل بطلان نظريّه جبر
علاوه بر اين كه دلايل طرفداران جبر براى اثبات مدّعايشان كافى نيست و در واقع ، هيچ دليلى براى اين نظريّه وجود ندارد، چندين دليل وجود دارد كه بطلان اين نظريّه را ثابت مىنمايد :
۱ . علم حضورى به آزادى در افعال
روشنترين دليل ردّ نظريّه جبر ، وجدان و علم حضورى انسان به خود و افعال