۱۷۴. امام رضا عليه السلام - در بيان علّت لزوم اقرار به اين كه خدا مانندى ندارد - : به دلايلى چند ... از جمله اين كه اگر بر مردمان لازم نبود كه بدانند خداوند ، مانندى ندارد، هر آينه برايشان روا بود كه صفاتى چون ناتوانى و نادانى و دگرگون پذيرى و زوال و نيستى و دروغ و تجاوز، كه به آفريدگان نسبت داده مىشود، در حقّ او نيز به كار برده شود و كسى كه اين صفات در وجودش روا باشد، در معرض فناست و به عدالتش اعتمادى نشايد و گفتار او و امر و نهى و وعده و وعيد و پاداشدهى و كيفر رسانىاش تحقّق نمىپذيرد و اين امر ، موجب تباهى خلق و بطلان ربوبيّت است.
۱۷۵. مهج الدعوات- در ذكر حِرز امام رضا عليه السلام - : به نام خداى مهر گستر و مهربان . اى آن كه مانند و همتايى ندارى! تويى خدا . خدايى جز تو و آفريدگارى غير از تو نيست . آفريدهها را از بين مىبرى و تو خود ، باقى مىمانى . در برابر آن كه نافرمانىات كند ، بردبارى مىكنى، و خشنودى تو در آمرزيدن است.
۱۷۶. امام رضا عليه السلام - در ستايش خداى متعال - : خدايا! توانايىات آشكار است ؛ ليكن هيئتى از تو آشكار نيست. از اين رو ، تو را نشناختند و براى تو اندازه مشخّص كردند، در حالى كه مشخّص كردن اندازه براى تو ، برخلاف توصيفى است كه از تو مىكنند [و مىگويند تو آفريدگار و پروردگار بى همتايى] . معبودا! من از كسانى كه با همانند سازى در پىِ شناخت توانَد، بيزارم. چيزى همانند تو نيست و آنان [با روش همانندسازى ]هيچ گاه به تو نمىرسند . اگر مىخواستند تو را بشناسند، نعمتهاى آشكار تو براى آنها مىتوانست دليل و راهنماى آنها به سوى تو باشد و در [مطالعه ]آفريدگانت، ميدان وسيعى بود كه مىتوانستند به تو برسند؛ امّا آنان [اين كار را نكردند و] تو را با آفريدهات يكسان دانستند و در نتيجه، تو را نشناختند و برخى نشانههايت را پروردگار دانستند و با آن، تو را وصف كردند. تو، اى پروردگار من! از آنچه تشبيه كنندگان با آن وصفت مىكنند، والاترى.