۹ . صفت سخن گفتن او
۱۴۶. امام رضا عليه السلام : كليم اللَّه، موسى بن عمران عليه السلام مىدانست خدا، برتر از آن است كه با چشمها ديده شود؛ ولى چون خداوند عزّ و جلّ با او سخن گفت و از نزديك با وى نجوا كرد، به سوى قومش باز گشت و به آنان خبر داد كه خدا با او سخن گفت و او را به خود، نزديك و با وى نجوا كرد. آنان گفتند: به تو ايمان نمىآوريم، مگر اين كه ما هم مثل تو سخن خدا را بشنويم .
قوم موسى عليه السلام هفتصد هزار مرد بودند. پس، از ميان آنها هفتاد هزار نفر را برگزيد و از آن تعداد ، هفت هزار نفر، سپس هفتصد نفر و از ميان ايشان ، هفتاد نفر را براى موعدى كه خدا معيّن كرده بود، برگزيد و آنان را به سوى كوه سينا بيرون برد و در پايين كوه، نگاهشان داشت و خود به بالاى طور رفت و از خداوند - تبارك و تعالى - خواست تا با او سخن بگويد و سخنش را به گوش آنان برساند. پس خدا - كه ياد او والاست - با او سخن گفت و آنها، سخن خدا را از بالا و پايين و راست و چپ و پشتِ سر و پيشِ روى خود شنيدند؛ زيرا خدا ، سخنش را در درخت ايجاد كرد و آن گاه، از درخت پراكنده كرد تا اين كه از هر طرف، آن را شنيدند.
۱۴۷. الاحتجاج- به نقل از صفوان بن يحيى - : ابو قُرّه مُحدّث ، صاحب شُبرُمه ، از من خواست تا او را به خدمت امام رضا عليه السلام ببرم. از امام عليه السلام اجازه خواست و ايشان، اجازه داد. آن گاه، وارد شد و چيزهايى در مورد حلال و حرام و فرايض و احكام پرسيد تا اين كه سؤالش به توحيد رسيد. ابو قُرّه به امام عليه السلام گفت: خدا، مرا فدايت كند! مرا از سخن گفتن خدا با موسى عليه السلام آگاه كن.
امام عليه السلام فرمود: «خدا و پيامبرش داناترند كه خدا به چه زبانى با موسى عليه السلام سخن گفت: سُريانى يا عِبرى».
ابو قُرّه، زبانش را [با دست] گرفت و گفت: من در مورد اين زبان از شما پرسيدم!
امام رضا عليه السلام فرمود: «خدا از آنچه مىگويى، منزّه است. پناه بر خدا كه او شبيه آفريدهاش باشد يا با همانند آنچه آفريدگان با آن سخن مىگويند، سخن بگويد؛ بلكه چيزى شبيه او نيست و گوينده و كنندهاى همچون او وجود ندارد».
ابو قُره گفت: چگونه؟
امام عليه السلام فرمود: «سخن آفريدگار با آفريده، همچون سخن آفريده با آفريده نيست و او با گشودن دهان و زبان، تلفّظ نمىكند؛ بلكه به آن مىگويد: "باش!" ، پس با خواست او، آنچه از امر و نهى به موسى عليه السلام خطاب كرد، به وجود آمد، بدون خَلَجانى در نفس».