۱۱۲. امام رضا عليه السلام - در پاسخ به زنديقى كه پرسيد: خداوند، چگونه است و كجاست ؟ - : «واى بر تو! آنچه مى‏پندارى ، غلط است.او بى آن كه جا داشته باشد، جا را آفريد و بى آن كه چگونگى داشته باشد، چگونگى را آفريد. پس نه به چگونگى شناخته مى‏شود، نه به جا و مكان . نه با حواس، درك مى‏شود و نه با چيزى سنجيده مى‏گردد» .
مرد گفت: بنا بر اين، چيزى نيست؛ چرا كه به حسّى از حواس پنجگانه درك نمى‏شود.
فرمود: «واى بر تو! چون حواس تو از درك او ناتوان است، پروردگارت را منكر مى‏شوى؛ ولى ما هنگامى كه حواسمان از درك او ناتوان مى‏شود، يقين مى‏كنيم كه او پروردگار ما و بر خلاف چيزهاست».

۱۱۲. الإمام الرضا عليه السلام - لِلزِّنديقِ الَّذي سَألَ : كَيفَ هُوَ؟ وأينَ هُوَ؟ - : وَيلَكَ! إنَّ الَّذي ذَهَبتَ إلَيهِ غَلَطٌ ؛ هُوَ أيَّنَ الأَينَ بِلا أينٍ ، وكَيَّفَ الكَيفَ بِلا كَيفٍ ، فَلا يُعرَفُ بِالكَيفوفِيَّةِ ، ولا بِأينونِيَّةٍ ، ولا يُدرَكُ بِحاسَّةٍ ، ولا يُقاسُ بِشَي‏ءٍ .
فَقالَ الرَّجُلُ : فَإِذاً إنَّهُ لا شَي‏ءَ إذ لَم يُدرَك بِحاسَّةٍ مِنَ الحَواسِّ .
فَقالَ أبو الحَسَنِ عليه السلام : وَيلَكَ! لَمّا عَجَزَت حَواسُّكَ عَن إدراكِهِ أنكَرتَ رُبوبيَّتَهُ ، ونَحنُ إذا عَجَزَت حَواسُّنا عَن إدراكِهِ أيقَنّا أنَّهُ رَبُّنا بِخِلافِ شَي‏ءٍ مِنَ الأشياءِ . ^۱