169
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

۹۹. التوحيد- به نقل از حسين بن خالد - : شنيدم كه امام رضا عليه السلام مى‏فرمايد: «خداوند - تبارك و تعالى - ، همواره دانا، توانا، زنده، قديم، شنوا و بيناست».
به ايشان گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! برخى مى‏گويند: او همواره با دانستن داناست و با توانايى تواناست و با جان زنده است و به قدمت قديم است و با ابزار شنوايى شنواست و با حسّ ديدن بيناست .
فرمود: «هر كه چنين بگويد و بدان معتقد باشد، خدايانى چند در كنار خداوند يكتا گرفته است و از ولايت ما بهره اى ندارد».
سپس فرمود: «خداوند، همواره در همان ذات خود، دانا، توانا، زنده، قديم، شنوا و بيناست و والاتر است از آنچه مشركان و تشبيه كنندگان مى‏گويند».

د - دليل توحيد

۱۰۰. امام رضا عليه السلام - در پاسخ پرسش مردى ثنوى (دوگانه‏پرست) كه گفت: آفريدگار جهان، دوتاست . دليل بر يكى بودن او چيست؟ - : همين كه مى‏گويى: دوتاست، خود، دليل بر اين است كه آفريدگار، يكى است؛ چون ادّعاى دومى را فقط زمانى مى‏كنى كه يكى را اثبات كرده باشى. پس در باره يك خدا اتّفاق نظر است. بيشتر از يكى، محلّ اختلاف است [و تو كه مدّعى خداى دوم هستى، بايد وجود او را اثبات كنى‏].

۱۰۱. عيون أخبار الرضا عليه السلام - به نقل از فضل بن شاذان از امام رضا عليه السلام در بيان اين كه : چرا بايد اقرار كرد خدا همانندى ندارد؟ - : اگر [گوينده‏اى‏] بگويد: «چرا بر ايشان واجب است اقرار كنند و بدانند كه خداوند متعال يگانه و يكتاست؟» ، گفته مى‏شود به چند علّت:
يكى اين كه: اگر اين اقرار و شناخت بر آنان واجب نبود ، روا بود كه دو مدبّر يا بيش از آن [براى عالم و خود ]تصوّر كنند، و اگر چنين چيزى روا بود، سازنده خود را از غير سازنده‏شان تشخيص نمى‏دادند؛ زيرا هيچ كس نمى‏دانست كه كدام يك از آن دو آفريننده اوست، بلكه آن را كه آفريننده او نيست ، عبادت مى‏كرد و از فرمان غير او ، اطاعت مى‏نمود و سازنده و آفريننده خود را حقيقتاً نمى‏شناختند و بر ايشان معلوم نبود كه امر و نهى از كدام يكِ آنهاست؛ چرا كه امر و نهى كننده واقعى معلوم نيست.
ديگر اين كه: اگر روا بود دو خدا باشد، هيچ يك از آن دو شريك به پرستش و فرمان‏بُردارى سزاوارتر از ديگرى نبود و در روايىِ فرمان بردن از آن شريك ، روايىِ فرمان نبردن از خداست و در روايىِ فرمان نبردن از خدا، كفر به خداوند و به همه كتاب‏ها و فرستادگان او و به جا آوردن هر باطلى و وا نهادن هر حقّى و حلال نمودن هر حرامى و حرام كردن هر حلالى و ارتكاب هر گناهى و سر بر تافتن از هر طاعتى و روا شمارى هر فسادى و باطل نمودن هر حقّى است.
ديگر اين كه: اگر روا بود بيش از يك خدا باشد، ابليس مى‏توانست ادّعا كند آن خداى ديگر ، اوست تا در برابر تمام فرامين خداوند به ضدّيت برخيزد و بندگان را متوجّه خودش كند، و در اين امر ، بزرگ‏ترين كفر و بدترين نفاق است.
اگر [گوينده‏اى‏] بگويد: «چرا بر ايشان واجب است كه اقرار كنند خداوند ، مانندى ندارد؟» ، گفته مى‏شود: به چند دليل:
يكى اين كه: تنها او را بپرستند و فرمان برند و به ديگرى روى نياورند و در شناخت خداوندگار و سازنده و روزى دهنده خود ، دچار اشتباه نشوند.
ديگر اين كه: اگر نمى‏دانستند كه خداوند مانندى ندارد، ممكن بود فكر كنند خداوندگار و سازنده آنها همين بت‏هايى هستند كه پدرانشان برايشان ساخته‏اند، و [حتّى ]خورشيد و ماه و آتش، اگر روا بود كه امر بر آنان مشتبه شود، و در اين امر، تباهى بود و ترك همه طاعات خداوند و ارتكاب همه معاصى او به اندازه‏اى كه از جانب اين خدايان [ارباب انواع ]به آنان خبر و امر و نهى مى‏رسيد .
ديگر اين كه: اگر بر مردمان لازم نبود بدانند خداوند مانندى ندارد، هر آينه برايشان روا بود كه صفاتى چون ناتوانى و نادانى و دگرگون پذيرى و زوال و نيستى و دروغ و تجاوز، كه به آفريدگان نسبت داده مى‏شود، در حقّ او نيز به كار برده شود و كسى كه اين صفات در وجودش روا باشد، در معرض فناست و به عدالتش اعتمادى نشايد و گفتار او و امر و نهى و وعده و وعيد و پاداش‏دهى و كيفر رسانى‏اش تحقّق نمى‏پذيرد و اين امر ، موجب تباهى خلق و بطلان ربوبيّت است.


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
168

۹۹. التوحيد عن الحسين بن خالد : سَمِعتُ الرِّضا عَليَّ بنَ موسى‏ عليه السلام يَقولُ : لَم يَزَلِ اللَّهُ - تَبارَكَ وتَعالى - عَليماً قادِراً حَيّاً قَديماً سَميعاً بَصيراً .
فَقُلتُ لَهُ : يا بنَ رَسولِ اللَّهِ ، إِنَّ قَوماً يَقولونَ : إِنَّهُ عزّ و جلّ لَم يَزَل عالمِاً بِعِلمٍ ، وقادِراً بِقُدرَةٍ ، وحَيّاً بِحَياةٍ ، وقَديماً بِقِدَمٍ ، وسَميعاً بِسَمعٍ ، وبَصيراً بِبَصَرٍ .
فَقالَ عليه السلام : مَن قالَ ذلِكَ ودانَ بِهِ فَقَدِ اتَّخَذَ مَعَ اللَّهِ آلهَةً اُخرى ، ولَيسَ مِن وِلايَتِنا عَلى شَي‏ءٍ .
ثُمَّ قالَ عليه السلام : لَم يَزَلِ اللَّهُ عزّ و جلّ عَليماً قادِراً حَيّاً قَديماً سَميعاً بَصيراً لِذاتِهِ ، تَعالى عَمّا يَقولُ المُشرِكونَ والمُشَبِّهونَ عُلُوّاً كَبيراً . ۱

د - دَليلُ التَّوحيدِ

۱۰۰. الإمام الرضا عليه السلام - لَمّا سَأَلَه رَجُلٌ مِنَ الثَّنَوِيَّةِ : إِنَّ صانِعَ العالَمِ اثنانِ ، فَما الدَّليلُ عَلى أنَّهُ واحِدٌ؟ قالَ - : قَولُكَ : إنَّهُ اثنانِ دَليلٌ عَلى أنَّهُ واحِدٌ ؛ لِأنَّكَ لَم تَدَّعِ الثّانيَ إِلّا بَعدَ إثباتِكَ الواحِدَ ، فالواحِدُ مُجمَعٌ عَلَيهِ ، وأكثَرُ مِن واحِدٍ مُختَلَفٌ فيهِ .۲

۱۰۱. عيون أخبار الرضا عليه السلام عن الفضل بن شاذان عن الإمام الرِّضا عليه السلام - في عِلَّةِ لُزومِ الإقرارِ بِأنَّ اللّهَ لَيسَ كَمِثلِهِ شَي‏ءٌ - : فإن قالَ (قائِلٌ) ، فَلِمَ وَجَبَ عَلَيهِمُ الإقرارُ والمَعرِفَةُ بأنّ اللَّه تَعالى واحدٌ أحدٌ؟ قيلَ : لِعِلَلٍ :
مِنها : إنّهُ لَو لَم يَجِب عَلَيهِمُ الإِقرارُ وَالمَعرفَةُ ، لجازَ لَهُم أن يَتَوَهَّموا مُدَبّرين أو أكثَرَ من ذَلِكَ ، وإذا جازَ ذَلِكَ لَم يَهتَدوا إلَى الصّانِعِ لَهُم مِن غَيرِهِ ؛ لأنَّ كُلَّ إنسانٍ مِنهُم كانَ لا يَدري ؛ لأنَّه إنَّما يَعبُدُ غَيرَ الَّذي خَلقَهَ ويُطيعُ غَيرَ أمرِهِ ، فلا يَكونونَ عَلى حَقيقَةٍ مِن صانِعِهِم وخالِقِهِم ، ولا يَثبُتُ عِندَهُم أمرُ آمرٍ ولا نَهيُ ناهٍ إذا لا يُعرفُ الآمِرُ بِعَينِهِ ولَا النّاهي مِن غَيرِهِ .
ومِنها : إنَّه لو جازَ أن يَكونَ اثنَينِ ، لَم يَكُن أحدُ الشَّريكَينِ أولى بِأن يُعبَدَ ويُطاعَ مِنَ الآخرِ ، وفي إجازَة أن يُطاعَ ذَلِكَ الشَّريكُ إجازَةُ أن لا يُطاع اللَّهُ ، وفي إجازَةِ أن لا يُطاعَ اللَّهُ عزّ و جلّ كُفرٌ باللَّهِ وبِجَميعِ كُتُبه ورُسُلهِ ، وإثباتُ كُلِّ باطِلٍ ، وتَركُ كُلِّ حَقٍّ ، وتَحليلُ كُلِّ حَرامٍ ، وتَحريمُ كُلِّ حَلالِ ، والدُّخولُ في كُلِّ مَعصِيةٍ ، وَالخُروجُ مِن كُلِّ طاعَةٍ ، وإباحَةُ كُلّ فَسادٍ ، وإبطالُ كُلِّ حَقٍّ .
ومِنها : إنَّهُ لو جازَ أن يَكونَ أكثَرَ مِن واحدٍ ، لَجازَ لإبليسَ أن يَدَّعِيَ أنَّهُ ذلِكَ الآخَرُ ؛ حَتّى يُضادَّ اللَّهَ تَعالى في جَميعِ حُكمِهِ ، ويَصرِفَ العِبادَ إلى نَفسِهِ ، فَيكونَ في ذلِكَ أعظَمُ الكُفرِ وأشَدُّ النِّفاقِ .
فَإِن قالَ (قائِلٌ) : فَلِمَ وَجَبَ عَلَيهِمُ الإقرارُ بِاللَّهِ بأنَّه لَيسَ كَمِثلِهِ شي‏ءٌ؟ قيلَ : لِعِلَلٍ :
مِنها : أن لا يَكونوا قاصِدينَ نَحوَهُ بِالعِبادَةِ وَالطّاعَةِ دونَ غَيرهِ ؛ غير مُشتَبَهٍ عَلَيهِم أمرُ ربِّهِم وصانِعِهِم ورازِقِهِم . وأنَّهُم لولم يَعلَموا أنَّهُ لَيسَ كَمِثلِهِ شَي‏ءٌ لم يَدروا لَعَلَّ رَبَّهُم وصانِعَهُم هَذِهِ الأَصنامُ الَّتي نَصَبها لَهُم آباؤُهُم - والشَّمسُ والقَمَرُ والنّيرانُ ، إذا كانَ جائِزاً أن يَكونَ عَلَيهِم مُشتَبَهُ ، وكانَ يَكونُ في ذلِكَ الفَسادُ ، وتَركُ طاعاتِهِ كُلِّها ، وَارتِكابُ مَعاصيهِ كُلِّها على قَدرِ ما يَتَناهى إلَيهِم مِن أخبارِ هذِهِ الأَربابِ وأمرِها ونَهيِها .
و مِنها : إنَّهُ لَو لَم يَجِب عَلَيهِم أن يَعرِفوا أنَّهُ لَيسَ كَمِثلِهِ شَي‏ءٌ لَجازَ عِندَهُم أن يَجريَ عَلَيهِ ما يَجري عَلَى المَخلوقينَ ؛ مِنَ العَجزِ وَ الجَهلِ وَ التَّغَيُّرِ وَ الزَّوالِ وَ الفَناءِ و الكِذبِ وَ الاعتِداءِ ، و مَن جازَت عَلَيهِ هذِهِ الأشياءُ لَم يُؤمَن فَناؤهُ و لَم يوثَق بِعَدلِهِ ، و لَم يُحَقَّق قَولُهُ و أمرُهُ و نَهيُهُ و وَعدُهُ و وَعيدُهُ و ثَوابُهُ و عِقابُهُ ، و في ذلكَ فَسادُ الخَلقِ و إبطالُ الرُّبوبيَّةِ .۳

1.التوحيد : ص ۱۴۰ ح ۳ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۱۹ ح ۱۰ ، الأمالي للصدوق : ص ۳۵۲ ح ۴۲۸ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۳۸۴ ح ۲۹۱ ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۶۲ ح ۱ .

2.التوحيد : ص ۲۷۰ ح ۶ عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۲۸ ح ۱۸ .

3.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج‏۲ ص‏۱۰۲ ح‏۱ ، بحار الأنوار : ج‏۳ ص‏۱۱ ح‏۲۳ .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44357
صفحه از 584
پرینت  ارسال به