درباره افعال انسان و آن بدين معناست كه خداوند ، قدرت و توانايى انتخاب و انجام دادن كارها را به اندازهاى محدود و معيّن به انسان عطا كرده و به اجراى اين اندازههاست .
گفتنى است كه قدرت محدودى كه به انسانْ واگذار شده ، مانع مالكيّت و سلطه خداوند بر افعال انسان نيست . قضا و قدر تكوينى ، نه موجب جبرند و نه موجب تفويض .
۳ . قضا و قدر محتوم و موقوف
قضا و قدر محتوم، غير قابل تغيير است ؛ امّا قضا و قدر موقوف ، بستگى به شرايطى دارد و در صورت تحقّق آنها، محقّق مىگردد و در غير آن صورت ، تحقّق نخواهد يافت .
شش . معناى ايمان به قضا و قدر
با توجّه به مباحثى كه گذشت ، معناى ايمان به قضا و قدر ، روشن مىگردد . به طور خلاصه ، ايمان به قضا و قدر ، عبارت است از : اعتراف به اين كه همه پديدههاى جهان (اعم از آنچه با انسان ، مرتبط است و آنچه با او مرتبط نيست) وابسته به قضا و قدر الهىاند و مقدّرات انسان ، نه موجب جبرند و نه تفويض .
بنا بر اين، آنچه در شمارى از احاديث آمده كه : هيچ گاه بندهاى ايمانندارد، مگر اين كه به خوب و بدِ قَدَر ، ايمان داشته باشد و بداند كه آنچه به او مىرسد و آنچه به او نمىرسد، از مقدّرات خداوند است، در واقع ، بيانِ يكى از مصاديق بارز ايمان به قضا و قدر است ؛ زيرا كسى كه به تقدير خداوندْ باور دارد ، به روشنى مىداند كه آنچه در زندگى او پيش مىآيد و آنچه پيش نمىآيد، خوب باشد يا بد ، زشت باشد يا زيبا، بر اساس تقدير الهى است .