315
حکمت‌ نامه رضوی جلد اول

قاف و دال و راء ، ريشه صحيح است كه بر مقدار و كنه و پايان چيز دلالت دارد . پس «قدْر» ، يعنى مقدار هر چيز . گفته مى‏شود : مقدارش چنين است ، يعنى اندازه‏اش . و همين طور است قَدَر... . قَدْر ، قضاى خداوند درباره مقدار و انتهاى اشياست كه خواسته چنان شوند . قَدَر هم همين طور است .

دو . قضا و قدر ، در قرآن و حديث‏

قضا و قدر ، در قرآن و حديث ، كاربردهاى متعدّدى دارند . طبق حديثى از امام على عليه السلام ، كلمه «قضاء» در قرآن ، در ده معنا به كار رفته است ؛۱امّا در اين مبحث ، مقصود از «قَدَر» ، هندسه اشيا و اندازه آنها ، و مقصود از «قضا» ، حكم به تحقّق آنهاست .
به سخن ديگر، هر پديده براى تحقّق ، مقدّماتى دارد كه «قَدَر» و «قضا» ، دو مقدّمه مهم و اساسىِ آنها هستند ؛ يكى اندازه‏گيرى و ديگرى فرمان تحقّق . امام كاظم عليه السلام در تبيين مقدّمه نخست مى‏فرمايد :
هُوَ الهَندَسَةُ مِنَ الطُّولِ وَالعَرضِ وَالبَقاءِ.۲
[قَدَر،] اندازه در درازا و پهنا و ماندگارى است .
و در حديثى ديگر مى‏فرمايد :
تَقديرُ الشَّي‏ءِ مِن طولِهِ وَعَرضِهِ .۳
اندازه چيز در درازا و پهناى آن است .
نيز در حديثى از امام رضا عليه السلام آمده است :
هُوَ وَضعُ الحُدودِ مِنَ الآجالِ وَالأَرزاقِ وَالبَقاءِ وَالفَناءِ .۴
[قَدَر،] تعيين حدود اجل‏ها، روزى‏ها و ماندن و فانى شدن است .
بدين سان ، خداوند متعال پيش از انجام دادن هر كار و پديد آوردن هر پديده، نخست ، محدوده وجودى آن را از هر نظر ، معيّن مى‏كند . آن محدوده ، «قَدَر» و اين عمل ، «تقدير» ناميده مى‏شود . پس از تقدير ، نوبت به مقدّمه دوم ، يعنى «قضا» مى‏رسد . امام رضا عليه السلام در تفسير اين مقدّمه در حديثى مى‏فرمايد :
القَضاءُ : هُوَ الإِبرامُ وَإِقامَةُ العَينِ .۵
قضا ، استوارسازى و به عرصه وجود آوردن است .
در اين مرحله ، خداوند متعال ، آنچه را تقدير كرده ، در خارجْ تحقّق مى‏دهد . به تعبير ديگر ، وجود عينىِ هر پديده ، در واقع ، استوار نمودنِ وجود تقديرىِ آن است .
بنا بر اين، قَدَر ، بر قضا مقدّم است ، اگر چه در گفتار و نوشتار ، قضا براى سهولت در به‏كارگيرى آنها ، مقدّم مى‏شود .

1.بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۱۸ به نقل از تفسير النعمانى .

2.المحاسن : ج ۱ ص ۳۸۰ ح ۸۴۰ ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۲۲ ح ۶۹ .

3.الكافى : ج ۱ ص ۱۵۰ ح ۱ .

4.تفسير القمّى : ج ۱ ص ۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۱۷ ح ۴۹ .

5.الكافى : ج ۱ ص ۱۵۷ ح ۴ ، المحاسن : ج ۱ ص ۳۸۰ ح ۸۴۰ ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۱۲۲ ح ۶۹ .


حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
314

يك . «قضا» و «قدر» در لغت‏

قضا ، از ريشه «قضى» به معناى استوار نمودن كارى و قرار دادن آن در جهت فلسفه وجودى آن است . ابن فارس در اين باره مى‏گويد :
القاف والضادّ والحرف المعتلّ أصلٌ صحيحٌ يَدلّ على إحكام الأمر وإتقانه وإنفاذه لجهته . قال اللَّه تعالى : «فَقَضَل-هُنَّ سَبْعَ سَمَوَاتٍ فِى يَوْمَيْنِ» (فصّلت / ۱۲) أي أحكم خلقهنّ . . . والقضاء : الحكم ، قال اللَّه سبحانه في ذكر من قال : «فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ» (طه / ۷۲) أي : اصنع واحكم ، ولذلك سمّي القاضي قاضياً ، لأنّه يحكم الأحكام ويُنفذها ... . ۱
قاف و ضاد و يا ، ريشه صحيح است كه بر اتقان كار و استحكام آن و نافذ بودنش دلالت مى‏كند . خداوند متعال مى‏فرمايد : «پس آنها را [به صورت ]هفت آسمان ، در دو هنگام ، مقرر داشت» . يعنى آفرينش آنها را محكم كرد... . و قضا ، حكم كردن است . خداوند پاك ، گفته است : «هر حكمى كه مى‏خواهى ، بكن» يعنى بساز و حكم كن و از همين رو ، قاضى را «قاضى» ناميده‏اند ؛ چرا كه حكم مى‏دهد و آن را اجرا مى‏كند .
قَدَر ، از ريشه «قدر» به معناى حد و اندازه چيزى و گوهر و پايان آن است، و تقدير ، به معناى مشخّص كردن اندازه چيزى . ابن فارس در تبيين اين واژه مى‏گويد :
القاف والدّال والراء ، اصل صحيح يدلّ على مبلغ الشي‏ء وكنهه ونهايته ، فالقَدْر : مبلغ كلّ شي‏ء ، يقال : قدره كذا، أي مبلغه ، وكذلك القَدَر ... والقَدْر : قضاء اللَّه تعالى الأشياء على مبالغها ونهاياتها الّتي أرادها لها ، وهو القَدَر أيضاً .۲

1.معجم مقاييس اللغة : مادّه «قضى» .

2.معجم مقاييس اللغة : مادّه «قدر» .

  • نام منبع :
    حکمت‌ نامه رضوی جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 44749
صفحه از 584
پرینت  ارسال به