۵ . صفت زنده بودن او
۱۳۰. التوحيد- به نقل از يونس بن عبد الرحمان - : به ابو الحسن الرضا عليه السلام گفتم: براى ما چنين روايت شده است كه خدا [عينِ] دانايى است و كمترين جهلى در او نيست، زندگىاى است كه در او مرگى نيست و روشنايىاى است به دور از هر تاريكى. فرمود: «چنين است او» .
۶ . صفت شنوا بودن او
۱۳۱. امام رضا عليه السلام : پروردگار ما شنوا ناميده شده ، نه به اين معنا كه سوراخ گوشى دارد كه با آن [فقط] صدا را مىشنود، ولى با آن چيزى را نمىبيند؛ مانند ما كه سوراخ گوش داريم و با آن مىشنويم، ولى با آن نمىتوانيم ببينيم ؛ بلكه او، خود، به ما خبر داده است كه هيچ صدايى بر او پوشيده نيست، امّا نه به معنايى كه ما شنوا ناميده مىشويم . پس ما [با خدا] در نام شنيدن اشتراك داريم ، ولى معنا متفاوت است.
۱۳۲. امام رضا عليه السلام - در پاسخ مردى كه پرسيد: در باره اين سخنتان كه «او لطيف و شنواست»، برايم بگو - : مىگوييم: او شنواست به طورى كه آواهاى آفريدگانش، از عرش تا فرش، از مورچه تا بزرگتر از آن، در خشكى و دريا، بر او پوشيده نمىمانَد و زبانهاى آنها بر او مشتبه نمىگردد. اين جاست كه مىگوييم: او شنواست، امّا نه با گوش.
۱۳۳. امام رضا عليه السلام - در توصيف خداوند عزّ و جلّ - : او مىشنود با آنچه مىبيند و مىبيند با آنچه مىشنود. بيناست، نه با ديدهاى همانند ديده آفريدگان، و شنواست ، نه به مانند شنوايىِ شنوندگان... و از آن جا كه زبانهاى گونه گون بر او مشتبه نگشته است و شنيدنىاى او را از شنيدن [چيز ديگرى] باز نداشته، گفتيم: شنواست، امّا نه مانند شنوايىِ شنوندگان.