فصل نهم : نمونههايى از سرودههاى قرن نهم
۹ / ۱
آذرى طوسى اسفراينى۱
السلام اى حُجّة القائم امامِ جنّ و انسالسلام اى شمسه ايوانِ طاقِ كبريا
السلام اى هادى حق، مهدى آخر زمانكوكبِ برجِ هدايت، برجِ خورشيدِ هدا
السلام اى خاتمِ اهلِ ولايت، السلاممرحبا اى گوهرِ درياى رحمت، مرحبا!
عقلِ اوّل، دفترِ حلمِ تو را امُّ الكتابعرشِ اعظم، خيمه جاهِ تو را پردهسرا
عرصه آفاق را عدلِ تو تعديل النهارهيئتِ افلاك را عقلِ تو خطّ استوا
دوستان را چشم بر راه انتظار از حد گذشتالصّلا اى كوكبِ برجِ امامت الصّلا
در خلاء غيب تا كى اين سخن مانَد نهانوقت آن آمد كه گردد اين حكايت بر ملا
اى تو درياى زلال و ما همه تشنهزدهتو جهانِ نعمت و ما مشتهىِ ناشتا
تو طبيبِ حاذقى، آخر بگو تا چاره چيستدارد از ادخال فاسد معده دهر امتلا
تو به جاى آدمى امروز و ما اولاد تودر دم ابليس فرزندان تو نبود روا
نوح وقتى ما همه در بحرِ توفان غرقهايمكى توان زين موج بيرون آمدن بىآشنا
تو خليلِ وقت و ما در آتشِ نمرودِ نفسالعطش اى ماء رحمت تشنه مائيم ما
اى چو موسى دستِ ثعبانگيرِ تو دريا شكافجهد كن كآمد سپاهِ نفسِ فرعون از قفا
عيسى وقتى و خلقى جمله بيمارانِ توچشم مىدارند زانفاسِ تو اى عيسى شفا
اى به جاى مصطفى در جمله احكام ديندر امورِ دين مكن بوجهلِ بدعت را رها
مرتضاى ثانىاى بركَن بروتِ خارجىذوالفقارِ حيدرى را باز بركش در غزا
تو حسين وقت و ما در كربلاى محنتيماز يزيدِ نفسبرهان - اى حسين - اينروح ما
زهر مأمونِ هوا ما را چو سلطان مىكُشداى تو ترياكِ سعادت، خستگان را كن دوا
عالَمى در انتظارِ توست خاصه «آذرى»چشمها بر راه روز و شب به امّيدِ لقا
يك نظر در كارِ درويشانِ خود كن يا امامتا مسِ ما گردد از اكسيرِ لطفت كيميا
سوى مظلومان اين دورِ ستم، چشمى فگنبر گرفتاران اين آخر زمان، رحمى نما.۲
1.شيخ فخر الدين (نور الدين) حمزة بن على ملك طوسى اسفراينى (۷۸۴ - ۸۶۶ ق)، معاصر الُغ بيگ تيمورى در سال ۷۸۴ ق، در بيهق به دنيا آمد. او چندين بار به هند و مكّه رفت و در سال ۸۶۶ ق، دارفانى را وداع گفت و مزارش در اسفراين است. آثار وى عبارت است از: عجائب الدنيا، سعى الصفا، طغراى همايون و جواهر الأسرار .
2.ديوان آذرى اسفراينى: ص ۱۹ .