ونيز از اوست :
من به رهايى از هر چه مىترسم،جز به احمد و على اميدى ندارم
و [جز] به دختر پيامبر ، فاطمه پاكو دو فرزند او و امام على [بن الحسن
]
و پاك و پاكيزه شكافنده علم خدادر ميان ما محمّد بن على
و پسرش جعفر و موسى و مولاى منعلى و او را به بهترين صورت گرامى بدار
و ابو جعفر هم نام رسول خداو بعد پسر پاكش على
و پسر او عسكرى و قائمى كهحقّ محمّد و على را آشكار مىكند.
براى رسيدن به آرمانهايم به اينها اميد بستهامدر روزى كه به پيشگاه خداى والا آورده شوم.۱
۴ / ۲
ابوالقاسم زاهى۲
پدران اسباط ، روشنايى دل من هستنددر شبها و صبحهايم.
يكى از آنها را مسموم كردند آن هنگام كهاشرار او را با دادن سم كشنده، رنجور كردند ،
و كشته شده در طف ، مايه اندوه دلم؛كشتهاى كه با آن صبرم به پايان رسيد.
سجّاد جوانمرد ، و باقر باعظمتو صادق كه هموزن وقار و آراستگى است.
سپس كسى كه در بغداد دفن است وقبر و مزار پاكش از من پنهان نگه داشته شده.
از رضا خشنود باش و آن گاه زيارتش كنو برايش سيلآسا و فراوان گريه كن
و همنام مصطفى ، خاندان والااندوه و پريشانىام پس از او طولانى شد
و بر آن كه در عسكر بود و برايم درى گشوده شداز شدت ياد او
و هم رديف احسان يعنى پيشوايمحسن و ركن مستجار
و سرانجام مهدى كه مشتاق اويمو حال و هوايم براى او طولانى شده و در انتظار اويم.۳
1.المناقب، ابن شهر آشوب: ج ۱ ص ۳۱۴.
2.على بن اسحاق بن خلف قَطّان بغدادى، نامبردار به «زاهى»، شاعرى نابغه است كه شعرش را به جانبدارى از اهل بيت وحى، اختصاص داد و مذهب اهل بيت عليهم السلام را برگزيد و چنان فراوان در باره آنان شعر سرود كه از زمره شاعران اهل بيت عليهم السلام به حساب مىآيد. به جهت استوارى شعر او و زيبايى تشبيهها و خوبى تصويرگرىهايش، معجمنگاران، چارهاى جز ستودنش نديدهاند. او در سال ۳۱۸ ق، در بغداد، زاده شد و در ۳۵۲ ق يا پس از ۳۶۰ ق از دنيا رفت.
3.المناقب، ابن شهر آشوب: ج ۱ ص ۳۲۶.