۱۵ / ۲۳
سهيل محمودى۱
من تو را خوب - اى رهگذر - مىشناسممن تو را خوب - اى خوبتر - مىشناسم
تو ، عميق و بلندى، تو دريا و كوهىاين دو را خوب با يك نظر ، مىشناسم
تو ، طنين صداى طربناك آبىمن تو را با دلى شعلهور مىشناسم
تو رهايى ، نويد سحرگاه عيدىمن تو را - اى نسيم سحر - مىشناسم
آن درختى كه در آسمان شاخه داردمن تو را با همه برگ و بر مىشناسم
من تو را - اى نگاهت در آفاق جارى -من تو را خوب - اى منتظَر - مىشناسم
در مجال غزل ، از تو گفتن نگنجدمن تو را ورنه زين بيشتر مىشناسم۲