۱۵ / ۲۰
عبد الجبّار كاكايى۱
اى آفتاب گمشده! امشب طلوع كناز مشرق تجلّىِ مذهب ، طلوع كن
اى آخرين ستاره عاشق! چو آفتاببا بالهاى سوخته، يك شب طلوع كن
كشتند بىحضور تو جدّت حسين رااى خطبه شهادت زينب! طلوع كن
از هفتْخطّ جام ، عطشْ شعله مىكشدبا بادههاى سرخ و لبالب طلوع كن
پر شد زمين ز فتنه شيطان و آل اوبر سِفلگان پست مُذَبْذب طلوع كن
امشب ، غروبْ بوى غريبى نمىدهداى آفتاب گمشده! امشب طلوع كن.۲
۱۵ / ۲۱
محمّدعلى مجاهدى۳
ستاره باز به دامان شب دويد ، بياسرشك شوق ز چشمان شب چكيد ، بيا
فروغ نقرهاى مه به گِرد خيمه شبكشيد هالهاى از پرتو اميد ، بيا
نيامدى كه شفق دامنى پر از خون داشتكنون كه دست فلق، جيب شب دريد ، بيا
ستاره سحرى كورسوزنان از دورگشود پنجره صبح و آرميد ، بيا
ستاره، چشم به راه تو ماند تا دم صبحسحر دميد و شد از ديده ناپديد ، بيا
عروس، چرخ حرير فروغ خود برچيداُفُق دوباره بساط سپيده چيد ، بيا
بيا كه قافله شب ازين ديار گذشتسپيده سرزد و مهر از افق دميد ، بيا
نيامدى كه دل من حديث شب مىگفتكنون كه قصّه به پايانِ خود رسيد ، بيا
به رَغم فتنه بيدار و بخت خوابآلودتو را به خواب توان ديد و سير ديد ، بيا
بيا كه گوش دل من به كوچه كوچه شوقصداى پاى تو را بارها شنيد ، بيا
بيا كه سير غزالان دشت خاطرههاهزار شور غزل در من آفريد ، بيا
بيا ، بيا كه دل بىقرار «پروانه»به شوق روى تو از ديده سركشيد ، بيا.۴
1.عبد الجبّار كاكايى، متولّد سال ۱۳۴۲ش در ايلام است. از كاكايى، مقالات و نقدهاى فراوانى پيرامون شعر اين روزگار در مطبوعات درج شده است. وى ترانهسرايى برجسته است
2.سيماى مهدى موعود در آئينه شعر فارسى: ص ۴۱۰ .
3.محمّدعلى مجاهدى، متخلّص به پروانه، متولد سال ۱۳۲۳ش در قم از شاعران معاصر است. وى مدير انجمن شعر و قصه استان قم نيز هست. از آثار او ياس كبود و خوشههاى طلايى است.
4.خوشههاى طلائى: ص ۳۶.