قرن چهاردهم و پانزدهم قمرى، آمار شاعران، يكباره به حدود پانصد تن مىرسد.
مشابه اين تحوّل را در بُعد محتوا و مضمون هم مىبينيم. تا پيش از دوره معاصر، مضمون اشعار عمدتاً بر محور توصيف امام مهدى، شِكوه از نابهسامانىهاى روزگار و احياناً تشبيه ممدوحان شعرا (يعنى پادشاهان) به امام مهدى مىچرخد؛ امّا در دوره معاصر به اين مضامين، درونمايههاى جديدى همچون پرداختن به فلسفه غيبت، مصلح جهانى، دادگسترى، نوّاب عامه و ... افزوده مىگردد.
روشن است كه اين دگرگونى، با تحوّلات فكرىِ صورت گرفته در جهان مدرن (پيش رفته) بىارتباط نيست؛ چنان كه نبايد شرايط منطقهاى را نيز ناديده گرفت. به هر رو، شاعران شيعىاى كه در عراق و دوره حكومت و استبداد صدام به سر مىبردند، با شاعران شيعى در دوره پس از سقوط صدام، گفتمانى متفاوت دارند، چنان كه شاعران شيعى عراق با شاعران شيعى در دوره انقلاب اسلامى و جمهورى، اسلامى ادبيات يكسانى ندارند.
در پايان، يادآورى مىشود كه در اين دانشنامه، براى پنج قرن نخست كه اشعار فارسى وجود نداشت، اشعار عربى با ترجمه فارسى، و از قرن ششم به بعد، اشعار فارسى انتخاب شده است.۱
و اينك نمونههايى از شعرهايى كه از قرن نخست تا روزگار معاصر در باره امام مهدى عليه السلام سروده شده است: