۱۱ / ۱۲
واعظ قزوينى۱
حجّت حق ، نور مطلق ، صاحب الأمر آن كه اوبحر زخّار امامت راست موج واپسين
هستىِ نُه آسمان ، از بهر ذات پاك اوستچون وجود حلقه انگشتر از بهر نگين
نور پاكش گر فشردى بر بساط روز پاىشب فسردى همچو خون مرده در زير زمين
روز ، آن روز است كآن خورشيد تابان سر زنددولت ، آن دولت كه او باشد شه تخت زمين
غايبانه عرض حال خويشتن تا كى كنم؟رو به رو خواهم كه گويم حال دل را بعد ازين
دامن عهد ظهورت كو كه تا آيد بروننالهها از استخوانم همچو دست از آستين
چون تو يكتا گوهرى گم كرده ، مىگردد از آنآسمان ، غربال در كفْ روز و شب گِرد زمين
كى شود - يا رب - كه آرى پاى دولت در ركابچتر شاهى بر سر از بال و پرِ روح الأمين
يكّهتاز ظلم ، ميدان جهان را بسته استهستخالىجايت - اى لشكرشكن - در روىزين
تا نيايد دامن عهدت به كف ، ايّام راكى تواند پاك شد از گرد بدعت روى دين؟
همچو شخص چشم بر راهى كه بر تَلها رودرفته عيسى در رهت ، بر آسمان چارمين
چون صف مژگانِ چشمِ كور مىآيد به چشمبى تو صفهاى نماز ، اى پيشواى شرع و دين!
همچو نور ديدهها ، از پرده بيرون نِهْ قدماى تو نور ديدههاى اوّلين و آخرين!
بحر از هر موج دارد مصرعى در شأن توقطره ما چون كند با مَدحت اى شاه گزين؟!
بر نيامد از سخن ، كارى كه من مىخواستمدست شوق ما و دامان خموشى بعد ازين
همچنان كز جيب شب ، خورشيد تابان سر زندهمچنان كز خواب نگشايند چشم ، اهل زمين
سر زند - يا رب - ز شرق غيب ، مهر ذات توتا شود بيدار ، بخت شيعيان دلْ حزين.۲
1.محمّد، ملقّب به رفيع الدين، معروف به واعظ قزوينى، فرزند ملّا فتح اللَّه در سال ۱۰۲۷ق در صفىآباد قزوين به دنيا آمد. از شعرا و علماى بزرگ دوره صفويه است كه در فنون شعر و ادب از كمنظيران روزگار خود به شمار مىرفت. وى در علوم معقول و منقول، فقه و تفسير و وعظ و خطابه توانايى كامل داشت. كتابهاى ابواب الجنان، ديوان، الموعظة و الحملة الحيدرية، از آثار اوست. وفات واعظ قزوينى، حدود سال ۱۰۸۹ ق اتفاق افتاده است (دانشنامه شعر مهدوى : ج ۱ ص ۱۷۰).
2.سيماى مهدى موعود در آئينه نشر فارسى: ص ۱۰۳، به نقل از: ديوان ملا محمّد رفيع واعظ قزوينى : ص ۵۲۰ - ۵۲۶ .