۱۵ / ۱۶
عبد العظيم صاعدى۱
چو روح موج ز فرياد آب مىآيىبلوغ واقعهاى بىنقاب مىآيى
غم بزرگ زمانه، سياه كرده زمينتو از تبار طلوعى، چه ناب مىآيى
شكفته باد لبانت به شرح وسعت رازكنون كه دور قدح را جواب مىآيى
چراغ لاله ز باران شود فروزانترgt;طراوتى تو ز سمت سحاب مىآيى
چه زخمها كه به نامت زدند بر تن عشقبيا كه با گل و شمع و كتاب مىآيى.۲
۱۵ / ۱۷
احمد عزيزى۳
اى زمين، اين مردگان را قبر كُناى بشر تا قرن ديگر صبر كن
صبر كن وقت خروج آيههاستطفل نرگس، منتظر در سايههاست
مىكشد او ديو آهن پايه رااژدهاى خفته سرمايه را
نسل تندر از تبار خشم اوستبغض قتل لالهها در چشم اوست
او جهان را غرق شبنم مىكندابتلاى سايه را كم مىكند
مىكشد او ماده شمشير رادر زمين بوزينه تزوير را
او ترازو را مجسّم مىكندعمرو عاص سكّه را خم مىكند
نام او در گنجههاى گاتهاستنام او در تورى توراتهاست
مىپذيرد گلّه گمراه رامىگشايد باغ بسم اللَّه را
مردگان را مژدگانى مىدهدخيل پيران را جوانى مىدهد
مىدهد فرمان به زنبقهاى دورتا زمين را پر كند از عطر نور
عنتر زنجير را وا مىكنددفن خنجر را تماشا مىكند
ساكنان كاخ را سر مىزندسكّهها را با ابوذر مىزند
نيزه را پى مىكند بر روى اسبشعله مىافروز از آذر گشسب
او سفير صلح و نور و پاكى استاو وكيل ساكنان خاكى است
او رسول سورهها در آيههاستامپراتور تمام سايههاست
او جهان را غرق جيحون مىكنددشتها را نخل و زيتون مىكند
مىدهد فرمان به مأموران خارماليات گل بگيرند از بهار
مىدهد تعليم گل را بو كنيممىزند دف تا كه ما هوهو كنيم
مردگان را در عدم، جان مىدهدبردگان را نان و عرفان مىدهد
عصر او عصر نبوغ ريشههاستعصر پُر شبنمترين انديشههاست
قرن او قرن سلام و معبد استعشق در دوران او صد در صد است.۴
1.عبد العظيم صاعدى، متولد ۱۳۲۴ش است. از جمله آثار او مىتوان به مجموعه شعر باغ پيراهن تو بود اشاره كرد.
2.آفتاب انتظار: ص ۵۴.
3.احمد عزيزى، زاده سال ۱۳۳۷ش در سرپل ذهاب كرمانشاه، شاعر انقلاب و اهل بيت است. وى آثار شعر و نثر ادبى متنوّع و متعددى دارد و از پانزدهم اسفند ۱۳۸۶ش تاكنون بر اثر اختلالات كليوى، تحت مراقبتهاى ويژه است.
4.يار غايب از نظر: ص ۴۰۶.