۱۱ / ۱۱
نظيرى نيشابورى۱
رخ در نقاب ، چون حسن عسكرى كشيدقُطبيَّتش به قائم آل نبى رسيد
برزخ ، ميان كثرت و وحدت نموده شدگرديد در برابر شِيثِ۲ نبى پديد
سر انتهاى دايره بر ابتدا نهادخور۳ زِاستوا فرو شد و از استوا دميد
از نقطه احَد ، دو محمّد ظهور كردمرآت۴ فوقِ دايره ، ما تَحتِ خويش ديد
يومُ القيامه گشت چو قائم ظهور كرداَلْيَومَ كُلُّ شَىْءٍ اِلى مَبْدَءٍ يُعيد۵
يا صاحب الزّمان! به درآ از خفا كه خَلقتا حدّ ناف جامه صورت فرو دريد
بر راهِ حق كه مىنگرم يك حسين نيستآفاق ، كربلا شد و مردم همه يزيد
باطل، شبيه حق شد و انصاف درفُتاداِضلال ، بيخِ عدل زد۶ و ظلم سركشيد
بِدعَت بنا نهاد و اَمَل، باغ و خانه ساختغفلت، كمر گشاد و خطا، فرش گُستَريد
بنْماىْ دستِ قدرت و مفتاحِ باب كنكآفاق مانده بسته در و قفلْ بىكليد
شاها ! تو شاهدى كه «نظيرى» به مِهرِ حقبفروخت صدرِ سلطنت و مَسكَنت۷ خريد
جاه يزيد و قوم يزيدش مُراد نيستحبّ علىّ و آل على باد بر مزيد.۸
1.ميرزا محمّد حسين ، عارف و شاعر ، متخلّص به «نظيرى» ، در نيشابور متولّد شد . وى از شاعران بلندآوازه قرن دهم و اوايل قرن يازدهم است . ديوان اشعار او كه انواع قالبهاى شعرى را شامل مىشود ، در هندوستان و ايران به چاپ رسيده است .
وى در احمدآباد گجرات درگذشت و در مسجدى كه خود ساخته بود، به خاك سپرده شد (آتشكده آذر : ج ۲ ، ص ۷۱۱ ، تاريخ ادبيات در ايران : ج ۵ ص ۸۹۷ ، تاريخ نظم و نثر : ص ۴۲۹ ، مجمع الفصحا : ج ۴ ص ۱۰۱) .
2.شِيْث : سومين پسر آدم و حوا كه به عقيده مسلمانان، مقام نبوّت داشت .
3.خور : خورشيد .
4.مرآت : آينه .
5.امروز هر چيزى به سوى مبدأ بر مىگردد .
6.بيخ زدن : ريشه بركندن .
7.مسكنت : تهىدستى ، بى چيزى .
8.ديوان نظيرى نيشابورى : ص ۵۰۰ ، دانشنامه شعر مهدوى: ج ۱ ص ۱۱۱.