کار آرامش من و برنامههایم (برای آینده) را خراب میکند.
اگر دوستت گفت: رفتار تو مثل بچه کوچک است...
بگو: اتفاقاً رفتار من مثل آدمهای باتجربه است. به اطرافت نگاه کن. ببین ارتباط بدون مسئولیتپذیری و بدون برنامه چقدر جوانها را بدبخت کرده است.
اگر دوستت گفت: تو کنجکاو نیستی؟ فکر میکنی به یک بار تجربهکردن نمیارزد؟
بگو: من درباره خیلی چیزها کنجکاو هستم؛ امّا معنایش این نیست که بخواهم خودم قربانی شوم یا موش آزمایشگاهی باشم. هر چه باشد امکان صدمهدیدن من هست. پس نمیارزد!
اگر دوستت گفت: همه این کار را میکنند....
بگو: اولاً خیلیها خویشتندار هستند و ثانیاً بیشتر کسانی که تو میگویی، سرانجام سرشکسته و متأسف میشوند و ثالثاً من، همه نیستم و میدانم که چه کاری برای من صحیح است.
اگر دوستت گفت: برای اینکه دوستت داشته باشند، باید بیشتر جلو بروی...
بگو: من نمیخواهم برای دوستداشتهشدن، اجازه دهم کسی از من سوء استفاده کند.
اگر دوستت گفت: ولی من دوستت دارم...
بگو: پس به تصمیم من احترام بگذار و احساسات مرا پایمال نکن.
اگر دوستت گفت: به من نشان بده که چقدر دوستم داری...
بگو: من با خویشتنداری و انتظارکشیدن تا روز ازدواج، به تو نشان میدهم که چقدر دوستت دارم.
اگر دوستت گفت: مشکل تو چیست؟
بگو: من هیچ مشکلی ندارم. فقط در برنامه زندگیام، الآن وقت ازدواج و مادر (یا پدر) شدن نیست؛ و اصلاً آمادگی ندارم که دغدغه حاملگی یا مبتلاشدن به یک بیماری لاعلاج یا شنیدن حرفهای انتقادآمیز دیگران را هر روز با خودم داشته باشم. پس باید خویشتندار باشم و انتظار بکشم.
اگر دوستت گفت: کسی چیزی نمیفهمد...