میشوند (کالینز و همکاران، ۲۰۰۲). بیتردید، اینگونه فرزندآوری پیامدهای بسیار ناگواری از جهت روانشناختی، تربیتی و اقتصادی به بار میآورد.
بدینترتیب میتوان در نگاهی کلی، پیامدهای منفی و خانمانسوز بیبندوباری جنسی را چنین خلاصه کرد: شیوع بیماریهای مقاربتی؛ افزایش بارداریهای ناخواسته در نوجوانی؛ افزایش فرزندان نامشروع و بیسرپرست؛ افزایش نگرانیهای خانوادهها، نوجوانان و جوانان؛ کاهش ازدواج و تشکیل خانواده؛ سستشدن بنیان خانوادهها؛ کاهش جمعیت و پیرشدن آن. به هر حال، توجه به این آسیبها است که تقریباً پس از دهه ۹۰ سیاستمداران و اندیشمندان غربی را به برنامهریزی و اجرای جدیِ راهبردهای کنترل روابط زنان و مردان تشویق کرده است. البته جریان فکری که با عفافْ بیگانه است و محدودیتی برای ارتباط جنسی قائل نیست همواره در کنار راهبردهای سلامت جنسی خواستههای خود را پیگیری میکند و تمایل دارد سبک زندگی نوجوانان و جوانان را به سوی «سکس آزاد» ببرد.
۲. راهبردهای کنترل رفتارهای پرخطر جنسی
مانند هر موضوع حیاتی و مهم، کنترل رفتارهای پرخطر جنسیِ نوجوانان و جوانان محملی برای رویکردها و دیدگاههای متفاوت و احیاناً متقابل است. ورود رهبران و اندیشمندان غربی به این حوزه مهم، همراه با بحث و جدلهای متعددی در عرصههای سیاست، فرهنگ و آموزش و پرورش بوده است. در نهایت، این بحثها منجر به قطبیشدن برنامههای سلامت جنسی نوجوانان و جوانان در دو راهبرد شده است. در یک سو کسانی هستد که از «آموزش جامع مسائل جنسی»۱ حمایت میکنند؛ برنامهای که ضمن ارتقای خویشتنداری جنسی شامل آموزشهایی درباره تقویت دانش، مهارت و نگرش افراد راجع به استفاده از وسایل بهداشتی و جلوگیری از بارداری در هنگام ارتباط جنسی است. در سوی دیگر، عدهای راهبرد «فقط خویشتنداری جنسی تا زمان ازدواج»۲ را انتخاب کردهاند که بر توانمندی خویشتنداری در برابر