برای منافع اقتصادی به ناهشیار انسانها سفر کرده (گالوتا و همکاران، ۱۹۹۳) و از سوی دیگر سالانه مبالغ هنگفتی برای مهارکردن انحرافات جنسی هزینه میشود. نه شعار «سکس، عشق و لذت آزاد» و نه ترساندن از غریزه جنسی، برای نوجوانان و جوانان نتوانسته است آرامش ایجاد کند، بلکه برایش ایجاد تعارض کرده است. حال، چگونه این تعارض برای جوان متدین جامعه ایرانی احساس گناه و افسردگی به ارمغان نیاورد؟ باید توجه داشته باشیم که شروع بالیدگی جنسی در نوجوانان در جامعهای که نگرشهای دوسوگرایانه درباره مسائل جنسی دارند سبب بروز تعارضات روانشناختی در آنان میشود (رودمن،۱ ۱۹۹۰).
هنگامی که فردی به انحرافی مرتبط با میل جنسی مبتلا میشود، چهبسا احساس گناه اولین احساسی باشد که به سراغش میآید. اگرچه بُعدی از این احساس برای مهار انحرافات لازم و مفید است، زمانی که تبدیل به احساسی آزاردهنده و منفی شود، به نگرش فرد درباره میل جنسی سرایت میکند. علیرغم اینکه زندگی جنسی انسان بخشی از نعمتی است که برای مسیر رشدش لازم است، از آن پس به عنوان عامل بدبختی و ذلت در نظر گرفته میشود. بسیاری از جوانانِ دیندار که احیاناً با مشکلی از این گونه درگیرند، آرزو میکنند ای کاش چنین میلی نداشتند.
برای اینکه مسیر استفاده مثبت از این منبع حیاتی تبیین شود، سخن را از این نقطه آغاز میکنیم که میل جنسی پاک و صحیح آفریده شده است؛ مثبت است و مقدس؛ عامل حرکت و پویایی است؛ میتواند با تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ارتباط داشته باشد و انرژی لازم برای رشد و تحول را در اختیار انسان بگذارد. طبق بیان امام صادق علیه السلام (مجلسی، ۱۴۰۳: ۳/۷۹)، مدبر علیم برای شکلگیری ازدواج، که صلاح و قوام حیات انسان وابسته به آن است، محرکی [لذتبخش] از نفس طبیعت مقرر کرده است تا انسان را تحریک کند و به انجامدادن آن (ازدواج و ارتباط زناشویی) بکشاند.۲ بنابراین، غریزه جنسی، محرک ازدواج و شکلگیری خانواده است و ریشه عشق و محبت را آبیاری میکند.