به گروهی که از لذتهای خوردن و خوابیدن و ارتباط زناشویی کنارهگیری کرده و تصمیم گرفته بودند فقط عبادت کنند، فرمود:
۰.نفس شما حقی بر شما دارد، پس برای اینکه هم حق خدا و هم حق نفس خود را ادا کرده باشید افطار کنید (دائماً روزهدار نباشید)، پارهای از شب را بخوابید و در بخشی از آن به عبادت بپردازید. میبینید که من نیز چنین میکنم؛ روزه میگیرم و گاهی هم نمیگیرم، عبادت میکنم و گاهی میخوابم، گوشت و چربی میخورم و به سراغ زنان میروم، پس هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست۱ (مجلسی، ۱۴۰۳: ۶۲/۱۱۲).
حال که این میل به گونه حکمتآمیز در طبیعت انسان سرشته شده، لوازم آن، از جمله میل جنسی، نیاز به ارضا، علاقه به شریک جنسی و... نیز باید طبیعی تلقی شود. از اینرو یکی از نیازهای اولیه انسان، نیاز هر یک از دو جنس مرد و زن به جنس مخالف است تا با او درآمیزد و عمل جنسی انجام دهد، هرچند آفریننده بشر احساس این نیاز را در او قرار داده تا نسل بشر باقی بماند (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۱۵/۱۷). از دیدگاه روانشناسان و زیستشناسان غریزه جنسی، جزء غریزههای مادی و ثانویه انسان است. اگرچه مانند غرایز اولیه (گرسنگی، تشنگی و خواب) ارضانکردن آنها به مرگ منجر نمیشود، اما به اختلال در سیستم روانتنی انسان میانجامد که به شکل اختلالات روانی یا انحرافات رفتاری خود را نشان میدهد (فقیهی، ۱۳۸۷). بنابراین، هنگامی که این میل بیدار شد مسیر طبیعی و سالم ارضای آن باید هموار باشد. در غیر این صورت در وضعیت نامساعد، مانند چموشی افسارگسیخته، سلامت جنسی را زیر پای خود لگد میکند، یا در وضعیت سرکوب، انرژی مثبت روانی را با تردید، حسادت، کینهورزی و... حبس میکند. فروید در این باره مینویسد:
۰.ما میتوانیم همه غرایز را در مسیر اصلی خودش رهبری کنیم، بهخصوص غریزه جنسی را، که اگر همه انرژی این غریزه به امور جنسی روی گردانده شود، آنگاه این انسان، به صورت یک غول شهوتران ظاهر خواهد شد؛ امّا در مقابل، محدودکردن همه رفتارهای جنسی و کنارگذاشتن آنها سبب عوارضی میشود که هر آن، خطرناکتر از برآوردهشدن همه کوششهای جنسی است (فروید، ۱۳۸۳).