(روتبارت،۱ آلیس۲ و پوسنر،۳ ۲۰۰۴). بر این اساس، همانگونه که علاقه انسانها به انواع غذاها، سفرکردن، ورزشهای مخاطرهآمیز و... متفاوت است، در داشتن شریک جنسی و رفتارهای جنسی نیز با یکدیگر فرق دارند.
طبق نظر زاکرمن۴ (۱۹۹۴) بسیاری از این تفاوتها را میتوان به تفاوتهایی در تنظیمکنندههای زیستشناختی، مانند سطح آنزیمها مرتبط دانست. علاوه بر این، سطح آنزیمها ارثی است. بنابراین، عوامل زیستی مانند ساختار ژنتیک و سطح آنزیمها، نهتنها موجب پیدایش خصوصیات جسمانی خاص، بلکه موجب پیدایش رفتارهای خاص نیز میشود. غالباً عامل بدنی، صرفاً زمینه را برای بروز رفتارهای خاص ایجاد میکند. مثلاً ممکن است ژنها در تعادل شیمیایی مغز یا فعالیت خاصی از مغز تغییر به وجود آورند، به گونهای که رفتاری معین، واکنش احساسی شدیدی را ایجاد کند.
اینکه از میل جنسی در انسان با عنوان «غریزه» یاد میشود به دلیل غلبهدادن عامل زیستی در میل جنسی است. زیرا در دیدگاه روانشناسی، غریزه۵ نوعی کشاننده یا تکانه درونی است که به صورت نیروی انگیزشی مداوم عمل میکند؛ مانند گرسنگی و تشنگی. غریزه، نوعی محرک درونی است و چون نمیتوان با گریختن یا انکارکردن، از آن اجتناب کرد با انگیزشهای مبتنی بر محرکهای بیرونی مانند میل جنسی فرق دارد (فیست۶ و فیست،۷ ۱۳۸۶: ۴۵). اگر انگیزش جنسی به عنوان نوعی نیاز۸ نیز مطرح میشود، به دلیل تغییرات هورمونی است که در خلال فعالیتهای جنسی اتفاق میافتد. اما تغییراتی که در میزان هورمونهای جنسی ایجاد میشود برای حفظ میل جنسی و ادامه فعالیت جنسی است؛