از روایات نشان میدهند حیا به عنوان عامل عفت عمل میکند۱ (نک.: تمیمی آمدی، ۱۳۶۶). مؤلفهای که حیا را از دیگر سازوکارهای خویشتنداری متفاوت میکند به ترس از زشتی عمل یا ترس از نکوهش مردم مربوط میشود. به عبارت دیگر، وجه تمایز حیا از دیگر بازدارندهها، عنصر «نظارت» است؛ یعنی آنچه حیا را برمیانگیزد حضور و نظارت ناظر است. زیرا «ترس از زشتی عمل یا از نکوهش مردم» ناشی از نظارتِ دیگری است.
معمولاً رفتار ما در جمع، با رفتار در خلوت تفاوت میکند. تفاوت رفتار در خلوت و جلوت، به دلیل تفاوت در حضورداشتن یا نداشتن دیگران است. این نشان میدهد که عنصر حضور و نظارت، عامل مهم شکلگیری حیا است و به نوعی نقش کنترلی و تنظیم رفتار را ایفا میکند. اگرچه حیا به طور فطری در انسان وجود دارد (پسندیده، ۱۳۸۶) تجربه عادی نشان میدهد خاموششدنی است، یا اینکه در برخی فرهنگها یا موقعیتها نیاز به آموزش و شکوفایی دارد.
تحقیقات نشان میدهد شکوفایی خویشتنداری در جریان رشد و تحول آدمی از طریق خانواده اتفاق میافتد. به همین دلیل، در خانوادههایی که مادر یا پدر عقبماندگی ذهنی دارند، کودک خودمهارگری را آموزش نخواهد دید. زیرا آن را از طریق والدین تجربه نکرده و عیناً رفتارهای کنترلشده را در خانواده ندیده است. بچههای باهوش و سالم این مسئله را نه در قالب گفتار، بلکه به طریق عینی و در رفتار یاد میگیرند. گذشته از این موضوع، کودکان در نگاهها، گفتوگوها، روابط و کلاً در تمامی تأثیر و تأثرات متقابل با دیگران، عمیقاً محدودیتهایی دارند که ناشی از کنترل این امیال و نیازها است (روشن، طباطبایی و آقامحمدیان، ۱۳۷۶).
لازم است کودکان در درونیسازی نظارت، الگوهای خوبی داشته باشند. در این باره والدین نزدیکترین و بهترین الگو برای کودکان محسوب میشوند. رعایت حرمت والدین از سوی یکدیگر، حیا را در کودکان تقویت میکند؛ چراکه در حیا حرمت ناظرین عامل مهمی محسوب میشود. در صورتی که ناظر وجود داشته باشد، اما احترام نداشته باشد، یا زمانی که احترام ناظرین در سطوح مختلف اجتماعی شکسته شود حیا درونی نمیشود، بلکه میشکند.