خانواده را هم تأمین کنند. بهعلاوه، تحصیلات عالی، بهویژه برای زنان، بیشتر از این جهت اهمیت دارد که موقعیت اجتماعیاقتصادی آنان را افزایش میدهد (بستان، ۱۳۸۳). از اینرو تحصیلات، فاصله چشمگیری میان سن آمادگی ازدواج و سن ازدواج ایجاد میکند.
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که مشکلات ازدواج در برابر عفاف و خویشتنداری، به افزایش سن ازدواج و برهمخوردن تعادل آن مربوط است. عواملی مانند سختگیری در امور ازدواج، مشکلات اقتصادی، ادامه تحصیل و... نیز به این مسئله دامن میزند. اما در مقام ترسیم راهحل مطابق با آموزههای اسلامی برای این مسئله، باید بر دو محور اساسی ساماندهی اقتصادی و فرهنگی تأکید کرد. در این جهت، افزون بر حمایتهای دولتی و دیگر ارگانهای مسئول حکومتی، کمکهای مادی والدین و دیگر خویشاوندان و آشنایان میتواند برای جوانان ازدواجنکرده بسیار راهگشا باشد (همان).
طبعاً توصیه قرآن کریم (نور: ۳۲) درباره همسردادن زنان و مردان بیهمسر، خود شامل فراهمکردن لوازم مادی ازدواج نیز هست. از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نقل شده است که هر کس فرزندش به سنّ ازدواج برسد و توان ازدواجدادنِ او را داشته باشد، [ولی این کار را نکند] و از فرزندش لغزشی سر زند، گناهش به گردن او است۱ (محمدی ریشهری، ۱۳۸۷: ۳۲). همچنین قبلاً بیان شد که حضرت علی علیه السلام جوانی را که به علت بیهمسری به ورطه گناه افتاده بود، تنبیه و سپس به ازدواج ترغیب کرد. به حضرت خبر رسید که به علت فقر دستش به ازدواج باز نیست. ایشان ضمن اینکه او را از کار زشتش توبه داد، زمینه ازدواجش را فراهم کرد و حتی مهریه زنش را از بیتالمال داد (کلینی، ۱۴۰۷: ۷/۲۶۵؛ مفید، ۱۴۱۳ب: ۷۱۹؛ طوسی، ۱۴۰۷: ۱۰/۶۳). این نشان میدهد که دولت و توانمندان جامعه، هر دو در تسهیل ازدواج جوانان مسئولیت دارند.
از سوی دیگر، فرهنگ هر جامعهای تا حد چشمگیری در تعریف مفاهیمی مانند «رفاه اقتصادی»، «آمادگی اقتصادی برای ازدواج»، «سطح معیشت» و «خط فقر» دخالت دارد و با تغییر ذهنیتها و نگرشهای عمومی و ترویج سادهزیستی، تعریفهای جدیدی از این