بندگان است؛ نظارتی که کمبودهای نظارتهای پیشین را ندارد. «او با شما است، هر جا که باشید، و خداوند به آنچه انجام میدهید بینا است» (حدید: ۴). «آیا نمیدانی که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است میداند؟ هیچ گفتوگوی محرمانهای میان سه نفر نیست مگر اینکه او چهارمینِ آنها است، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمینِ آنها است، و نه کمتر از این [عدد] و نه بیشتر، مگر اینکه هر کجا باشند او با آنها است. آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کردهاند آگاه میکند، زیرا خدا به هر چیزی دانا است»۱ (مجادله:۷).
چندگانگی سطوح نظارت بر اعمال، امکان برانگیختگی حیا را افزایش میدهد. گاهی انسان به افراد اطرافش توجه میکند و از آنان شرم میکند و گاهی از خودش خجالت میکشد. گاهی متوجه حضور فرشتگان مکرم الهی میشود و حیا پیشه میکند و گاهی به خداوند توجه پیدا میکند. افراد نیز متفاوتاند. هر کس ممکن است با یک یا چند عامل، به حیا برانگیخته شود (پسندیده، ۱۳۸۶ج).
آنچه در اینجا مهم به نظر میرسد همان احساس نظارت است که در فرد ایجاد میشود. به عبارت دیگر، سبک زندگی فردی که احساس «دیدهشدن» دارد با سبک زندگی کسی که این احساس را ندارد، متفاوت است. البته اعتقاد به دین چنین تأثیری را در سبک زندگی افراد میگذارد که دیگران را ناظر بر رفتارهای خود بدانند. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد دینداری موجب تسهیل احساس نظارت خود یا دیگران بر رفتارها میشود و نظارت خداوند متعال را بر اعمال یادآوری میکند. از اینرو است که بسیاری از گروههای دینی در ادیان مختلف، زمانهایی را برای ارزیابی خود۲ قرار دادهاند. مثلاً از افراد شرکتکننده انتظار میرود به طور منظم در جلسات دینی حضور یابند تا معیارها به آنها یادآوری شود. متولیان برخی ادیان به طرفدارانشان یادآوری میکنند که خداوند بزرگ نیز بر رفتار آنها نظارت دارد (جییر و بامیستر، ۲۰۰۵). از اینرو مؤلفه نظارتی حیا که از سطوح مختلف دینداری برمیآید عامل مهمی در مهارگری و تنظیم رفتار به شمار میرود.