حالی که نقطه تعادل انسان میان ترس و امید، نقطهای است که ترسش با امید و امیدش با ترس تنظیم میشود و در میانه بُعد بالا- راست قرار میگیرد.
به هر حال، پرورش ترس و امید در ترکیبی متعادل میتواند نیروی جهتدار مثبتی را برای رفتارهای خویشتندارانه تأمین کند. این هدف از طریق توجهداشتن به پیامدهای مثبت و منفی کارها به دست میآید. بیتوجهی به پیامد کارها، فرآیند سنجش را مختل میکند. در این صورت، فرد امید کاذب پیدا میکند و برای پاداش حرکت نمیکند، یا چنان دچار ترس میشود که امیدش را از دست میدهد و به این دلیل عمل نمیکند. از اینرو است که تعادل بین امید و ترس، تعادل میان نیروهای انگیزشی خویشتنداری محسوب میشود.
۳ ـ ۲ ـ ۲. یکپارچگی ترس و امید با محبت
همانگونه که ترس و امید اثر متقابل دارند جهت و شدت یکدیگر را تعدیل و تنظیم میکنند. محبت نیز به عنوان نیرویی انگیزشی در هر دو نیروی ترس و امید اثر میگذارد. محبت، اجمالاً در جهت و شدت ترس و امید تأثیر دارد و احتمالاً بالعکس. متعلق یا موضوع محبت (= محبوب) نقش ویژهای در جهت نیروی محبت به عنوان یک انگیزش خویشتنداری ایفا میکند. همین موضوع میتواند متعلق ترس و امید را نیز تعیین کند. این مطلب از برخی شواهد موجود در گزارههای منابع اسلامی به دست میآید. در اینجا ابتدا به برخی از این گزارهها اشاره میکنیم و سپس سازوکار یکپارچه شدن ترس و امید با محبت را در نمودار توضیح میدهیم.
۱. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد گروهی از دوستان شما مرتکب گناه میشوند و میگویند: «ما امیدواریم». حضرت فرمود «دروغ میگویند. اینها دوست ما نیستند. اینها کسانی هستند که آرزوها آنها را به این سو و آن سو میکشاند. هر که به چیزی امیدوار باشد در راه رسیدن به آن عمل میکند، و هر که از چیزی بترسد از آن میگریزد»۱ (کلینی، ۱۴۰۷: ۲/۶۹ / ۶۸). محبت شخص را در مسیر محبوب قرار میدهد. پس فقط به او امید