شکیبایی و دلسوزی، درک نیازهای دیگران و مراقبت از کسانی که مشکل دارند سوق میدهد. احساسی قدرتمند است که از رفتارهای خشن و پرخاشگرانه در برابر دیگران ممانعت میکند و ما را وامیدارد با دیگران به مهربانی رفتار کنیم (بوربا، ۱۳۹۰).
۳ ـ ۲. سازمانیافتگی نیروهای انگیزشی
بسیاری از رفتارها در انسان، برآیند گرایشها و نیروهای انگیزشی متعددند و تحت تأثیر فقط یک نیرو قرار ندارند. رفتارهای خویشتندارانه که با انتخابگری و اجتنابکردن ارتباط دارند از این قبیل محسوب میشوند. رفتار خویشتندارانه نیروی خود را از برآیند نیروهای انگیزشی ترس، امید و محبت تأمین میکند. بدینترتیب هر یک از انگیزههای ترس، امید و محبت در شکلگیری رفتار خویشتندارانه مؤثرند؛ اما تأثیر کارآمد این نیروهای انگیزشی در سازمانیافتگی آنها محقق میشود.
به نظر میرسد سازمانیافتگی نیروهای انگیزشی خویشتنداری حاصل دو سازوکار است؛ اول، تأثیر متقابل برخی از نیروها بر یکدیگر و رسیدن به حد تعادل؛ دوم، تغییر جهت برخی از آنها در مسیری دیگر. نبودن این سازمانیافتگی حالتی افراطی و نامتعادل را در جهت و شدت نیروهای انگیزشی خویشتنداری ایجاد میکند که آسیبهایی را به دنبال خواهد داشت. در صورتی که این آسیبها کنترل نشود نهتنها موجب خویشتنداری نمیشود بلکه نقش معکوس به خود میگیرد. در حقیقت، بحث سازمانیافتگی نیروهای انگیزشی، برآمده از آن دسته روایاتی است که یا به آسیبهای «ترس» و «امید» اشاره دارد یا هدایت نیروی «محبت» را مد نظر قرار داده است. در ادامه ضمن بیان روایات مرتبط، دو سازوکارِ این سازمانیافتگی را توضیح میدهیم.
۳ ـ ۲ ـ ۱. تأثیر متقابل ترس و امید
همراهی امید و ترس در انگیزهها از بهترین حالات انسان شمرده شده و بارها در آموزههای اسلامی به آن اشاره شده است. امام صادق علیه السلام از پدرشان نقل کردهاند که: «هیچ بنده مؤمنی نیست مگر آنکه در دلش دو نور است: نور ترس و نور امید، که اگر هر یک از آنها را وزن کنی بر دیگری فزونی نیابد»۱ (کلینی، ۱۴۰۷: ۲/۶۷). تنظیم این دو نور در روایتی از امام