ملاحظه ميشود که بيشتر روايات وي در الکافي به واسطه چند نفر خاص نقل شده است. اين امر، خود احتمال نقل به شکل اجازه از بزنطي را تقويت ميکند. با مراجعه به کتب فهرست، نام أحمد بن محمد بن عيسي أشعري ۱ و محمد بن حسين بن أبي الخطاب ۲ به عنوان روات کتابهاي بزنطي به دست ميآيند. هر چند در کتب فهرست بر کثرت طرق کتابهاي بزنطي اشارت رفته است، ۳ اما نامي از سهل بن زياد وجود ندارد. اين امر، با توجه به تضعيف وي، ۴ اهميت مضاعفي مييابد؛ زيرا چنانچه سهل بن زياد شيخ اجازه در نقل از بزنطي به شمار آيد، با توجه به وجود طرق موازي و تعدد طرق کتابهاي وي، در عمل، تضعيفي متوجه اسناد روايات نقل شده توسط وي نخواهد بود.
براي روشن شدن وضعيت سهل در روايات منقول از بزنطي مطالب ذيل قابل توجه است:
عدم نقل اسناد موازي توسط كليني با وجود طريق موازي
با توجه به دسترسي احتمالي كليني به مصادر و منابع مختلف، با طرق اجازه متعدد، در بسياري از اسناد روايات الكافي طرق گوناگوني به يك راوي وجود دارد؛ از جمله، موارد جالب توجه ادغام اين طرق در برخي اسناد است كه بيانگر دسترسيهاي موازي و متعدد به راوي مورد نظر است. اما متأسفانه مرحوم كليني در تمامي موارد اين ادغام را انجام نداده و شايد به جهت اختصار، در پارهاي موارد تنها به ذكر يك طريق اكتفا نموده است؛ به عنوان نمونه، در روايتي سند ذيل نقل شده است ۵ :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ و عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ، عَنْ عَبْدِالْكَرِيمِ، عَنِ الْحـَلَبِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدالله(.
اما همين روايت در جاي ديگري تنها به واسطه سهل بن زياد نقل شده است ۶ :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ، عَنْ عَبْدِالْكَرِيمِ، عَنِ الْحـَلَبِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّـهِ ( ... .
اين امر، احتمال وجود اسناد موازي را در ساير روايات سهل بن زياد نيز تقويت ميكند؛ چنانچه در بسياري موارد اين امر در اسناد الكافي بازتاب يافته است.
اشتراک نقل شيخ اجازه محتمل از راوي اصلي با روات کتب بزنطي در پارهاي از اسناد الکافي
در مثال مورد بحث، در برخي اسناد، در کنار سهل بن زياد به عنوان راوي بزنطي، نام ديگر روات نيز آمده است. به اين ترتيب، دو يا سه راوي به صورت توأمان از بزنطي نقل روايت نمودهاند؛ به عنوان نمونه موارد ذيل:
1.. الفهرست، ص۵۰.
2.. همان، ص۵۰؛ رجال النجاشي، ص۷۵.
3.. همان، ص۲۲۸؛ رجال النجاشي، ص۱۸۵.
4.. الکافي، ج۶، ص۱۶۴.
5.. همان، ج۷، ص۲۱۲.