فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 51 - صفحه 76

مقايسه اسناد روايات الكافي با طرق مذكور در كتب فهرست

نخستين روش براي تثبيت شيخ اجازه، استفاده از اسناد الكافي است. اين امر به دو طريق ذيل قابل انجام است.

مشابهت ادامه سند با سلسله مذكور در كتب فهرست

يكي از نكات مهم در تشخيص مشايخ اجازه، توجه به سند کليني تا شيخ اجازه محتمل است. چنانچه اين سند در الكافي شبيه به سندي باشد كه در كتب فهرست براي نقل كتاب راوي اصلي آمده، احتمال شيخ اجازه بودن فرد مورد نظر تقويت خواهد شد؛ به عنوان مثال، بررسيِ سند روايات منقول از محمد بن الفضيل از ابوالصباح در الكافي مشخص مي‌سازد كه کليني اكثريت قريب به اتفاق اين روايات را به واسطة «محمد بن يحيي العطار»، از «أحمد بن محمد بن عيسي اشعري»، از «محمد بن اسماعيل بن بزيع»، از محمد بن الفضيل نقل نموده است. صدر اين سلسله، بي‌كاستي، در كتاب الفهرست، به عنوان سلسلة مشايخ اجازه كتاب ابوالصباح از محمد بن الفضيل چنين آمده است:
۸۴۰ . أبو الصباح الكناني و قال ابن عقدة: اسمه (إبراهيم بن نعيم). له كتاب. أخبرنا ابن أبي جيد، عن ابن الوليد، عن الصفار، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع و الحسن بن علي بن فضال، عن محمد بن الفضيل، عن أبي الصباح، و رواه صفوان بن يحيى، عن أبي الصباح. ۱
مشابهت سند روايات الكافي با طريق بالا، احتمال نقل روايات را از كتاب ابوالصباح تقويت مي‌كند. البته توجه به اين نكته لازم است كه محمد بن الفضيل خود صاحب كتاب است. به اين ترتيب، اين احتمال وجود دارد كه روايات الكافي برگرفته از كتاب ابوالصباح نباشد، بلكه حاصل استماع شفاهي محمد بن الفضيل از ابوالصباح و در پي آن، درج در كتاب خود و در آخر، نقل از كتاب محمد بن الفضيل باشد. جدا از ضعيف بودن چنين احتمالي، به دليل پيش‌گفته، براي دفع آن، باز هم مي‌توان از كتب فهرست كمك گرفت؛ زيرا در صورت تحقق چنين فرضي، بايد سند نقل روايات الكافي شبيه به طريق كتاب محمد بن الفضيل باشد؛ حال، چنانچه طريق كتاب محمد بن الفضيل مغاير با طريق كتاب ابوالصباح (و در نتيجه، اسناد روايات الكافي) باشد، مي‌توان با اطمينان، نقش محمد بن الفضيل را به عنوان شيخ اجازه شناسايي نمود. با مراجعة مجدد به كتب فهرست مشخص مي‌شود كه راويان كتاب محمد بن الفضيل، علي بن الحكم ۲ و محمد بن الحسين بن أبي‌الخطاب ۳ هستند كه غير از راويان كتاب ابوالصباح از محمد بن الفضيل هستند. به اين ترتيب، مي‌توان نقش وي را با اطمينان شيخ اجازه بر شمرد.

1.. الفهرست، ص۵۲۵.

2.. همان، ص۴۱۶.

3.. رجال النجاشي، ص۳۶۷.

صفحه از 171