سيوطي به احتمال خطا در نقل روايات اسباب نزول اشاره كرده و نوشته است:
چه بسا صحابه در تطبيق حادثهاي آيهاي را بخوانند و راوي به جاي «فتلا» به اشتباه «فنزلت»، بگويد.
سيوطي نمونهاي هم آورده است. ۱ دقت و بررسي الـفاظ و نوع تعبير در نقل سبب نزول، نشان ميدهد كه صحابه و تابعان، در بسياري از موارد ميگفتند: «نزلت الآية في كذا... و كذا...»، و مقصود ايشان به تصوير كشيدن مصداقي براي آيه است، نه سبب واقعي نزول آيه.
زركشي گفته است:
از عادتهاي معروف و مسلم صحابه و تابعان اين است که وقتي ميگويند: آيهاي در فلان واقعه نازل شده، منظورشان اين است که آيه حکم آن واقعه را در بر دارد، نه اين که آن واقعه سبب نزول باشد، بنا بر اين چنين رواياتي از صحابه و تابعان، از قبيل استدلال به آيه براي حکمي است، نه اين که از قبيل نقل واقعهاي باشد. ۲
علامه طباطبايي نوشته است:
از سياق بسياري از اين روايات پيداست كه راوي ارتباط نزول آيه را در مورد حادثه و واقعه از طريق مشافهه و تحمل و حفظ به دست نياورده، بلكه قصه را حكايت ميكند و سپس آياتي را كه از جهت معنا مناسب قصه است، به قصه ارتباط ميدهد. در نتيجه، سبب نزولي كه در حديث ذكر شده، سبب نظري و اجتهادي است، نه سبب نزولي كه از راه مشاهده و ضبط به دست آمده باشد. ۳
به باور ايشان، راويان مضمون بعضي از آيات را منطبق بر پارهاي از داستانهايي يافتهاند که در زمان پيامبر اکرم( روي داده بود. لذا آن ماجرا را سبب نزول خواندند. بررسي روايات در اين زمينه نشان ميدهد كه بخش عمدهاي از آن، از طريق اهل سنت به دست ما رسيده و البته همه اين روايات مستند و صحيح نيستند و بسياري غير مستند و ضعيفاند. بسياري از ناقلان، نه سماعي از پيامبر صلی الله علیه و آله داشتهاند تا گفته ايشان حمل بر دريافت از ناحيه آن حضرت( شود و نه قراين و احوال زمان نزول را مشاهده كردهاند تا از خطا و اشتباه در دريافت و انتقال تا حدي مصون باشند.
بنابراين، دانشمنـدان به جاي جمع و آشتي ميان روايات مختلف با قايل شدن به تعـدد نزول آيه، بايد دو حالت را از يكديگر تفكيك ميكردند: يكي آن كه آيهاي به سبب حادثهاي خاص نازل شده است و ديگر آن كه آيهاي كه قبلاً نازل شده، بعداً در حادثهاي مشابه تلاوت شده است. تلاوت مجدد آيه در حادثهاي مشابه، نزول دوباره آن آيه نيست.
از اين رو، بر لزوم هماهنگي آيات الهي و سياق آن، با روايات اسباب نزول و ارزيابي صحت و سقم اين روايات از طريق معيارهاي معتبر نقد و بررسي، تأكيد ميكنيم، و توجه به ابعاد اعجاز قرآن و سياق آيات، فضا و زمان نزول، را از ملاكهاي مهم دستيابي به اسباب نزول ميدانيم.
1.. الإتقان، ج۱، ص۱۳۲.
2.. البرهان في علوم القرآن، ج۱، ص۳۲۳.
3.. قرآن در اسلام، ص۱۴۸.